بیست و چهار ساعت رنج عیسی مسیح، خداوند ما

۲۴ ساعت عذاب شدید مسیح، خداوند ما عیسی مسیح نوشته‌ی لوئیزا پیکارتا، دختر کوچک اراده الهی

ساعت یازدهم
از سه تا چهار بامداد

عیس در دادگاه قایافا، به طور نادرست متهم شده و محکوم به مرگ شد

آماده‌سازی قبل از هر ساعت

عیس آزاردهیده و رها شده! طبیعت ضعیف خود را می‌خواهد. اما حتی خواب نیز اغلب توسط شعله‌های عشق و انفجارهای درد در دل تو قطع می‌شود. بین بیدار شدن و خفتن، ضربات دشمنانتو احساس می‌کنم. عیسی من، همه از تو رها شده‌اند. آیا کسی نیست که دفاع خود را بر عهده گیرد؟ زندگی‌ام را فدا می‌کنم تا به تو یک پایگاه بدهد وقتی آنها توی رو برگرداندند و جلو بردند. حالا صدای بلند گروهی مردم را شنیدم که با هم در حال راه رفتن، تمسخر کردن و ستمجویی هستند. عزیزم، چرا همه علیهت هستن؟ چه کاری کردی تا آنان بخواهند تو را مثل گرگ‌های گرسنگه به تکه‌ته کنند؟ خونم یخ می‌شود وقتی ببینم دشمنانت در حال چیست. لرزید و غمیدم چون نمی�دی که چطور از تو دفاع کنم.

به نظر من، تو می‌خواهی بگویی: "فرزندم، هنوز همه چیز را انجام نداده‌ام. عشق قهرمانانه هر قربانی را پذیرفته است. عشق بی‌نهایت ارزش دارد، ما فقط در ابتدای کار هستیم. تو در دل منی. به همه چیز توجه کن، مرا دوست داشته باش، خاموش بمان و یاد بگیر. خونت که با رحم به جامد شده است، آن را برایم تقدیم کنید تا خون من که مانند آتش سوزانده می‌شود، تازه شود. یک‌جانشین مرا، قوی و در عشق سوخته‌ای خواهی شد تا در رنج‌های من شرکت کنی. این بهترین دفاعی است که برایم انجام دهید. وفیادار باش و به همه چیز یادداشت بگیر."

عزیزم! دشمنانت بیشتر از پیش خشونت‌آمیز می‌شوند. صدای زنجیرهایی را شنیدم که تو را بسیار محکم بسته‌اند. خون تازه‌ای از مچ‌هایت جاری است، مسیرتو علامت گذاری کرده است.

حالا به قایافا رسیده‌ایی. با لطف، عفوت و تمکین ایستاده‌ای. لطافت و صبرت حتی در دشمنانت نیز تعجب برانگیخته است. اما قایافا که خشمگین شده، می‌خواهد تو را تکه‌ته کند. چه تضاد بین بی‌گناهی و گناه!

عزیزم، تو در حضور قیافا به عنوان گناهکارترین کسی که باید محکوم شود ظاهر می‌شوی. او حالا شاهدان را دربارهٔ جرم‌هایت سوال می‌کند. بهترین کاری بود اگر از عشقت سؤال کرده باشد. یکی این کار و دیگری آن کار اتهامی برات وارد می‌کنند. اما آنها سخنان بی‌معنی می‌گویند و با یکدیگر در تضاد هستند. وقتی که اتهام‌هایشان را مطرح می‌کنند، سربازان تو را از موهایت کشیده، به صورتت ضربه‌ای سخت زده‌اند تا صدای آن در دادگاه بازتاب پیدا کند، تو را آزار داده‌اند، ضرباتشان را وارد کرده‌اند،² و تو با سکوت تحمل می‌کنی. وقتی که چشم‌هایتو بر دشمنانت نگاه می‌کنی، نور چشم‌هایت به دلشان نفوذ می‌کند، و چون نمی�برند این نظر، دست ازت باز می‌کنند.

اکنون دیگران جای‌شان را گرفته‌اند تا تو را مسخره کنند. قلبت با چنین شدتی پریده که احساس می‌کنی مانند اینکه به‌دلیل درد بیرون خواهد آمد. اما همه آزار و اذیت دشمنانت را با عشق تحمل می‌کنی، بلکه انتظارش را داری و آن‌ها را برای نجات ما تقدیم می‌کند. بدین‌سان قلبت، با آرامشی بی‌نهایت، از ستم‌گویی، بغض، شهادتهای دروغین و همه شر که عمداً بر گناهکاران وارد شده‌است، کفاره می‌گیرد؛ همچنین برای کسانی که به‌دلیل تحریک آن‌ها بالای‌شان مرتکب جرم می‌شوند و نیز برای تحقیر روح‌های تقدیس‌شده‌به تو.

هنگامی‌که من همان اعمال جبران را با تو انجام می‌دهم، متوجه شدم یک درد جدید دل نازکی توت را آزار داده‌است، دردی که تا به حال تجربه نکرده‌ای. بگو عزیزم، چرا این درد؟ اجازه بده همه‌چیزهایی که تو را آزاردار کند با من مشترک باشد. و یسوع می‌گوید:

"فریده‌یم، می‌خواهی بدانی؟ صدای پطروس شنیدم که گفت نمی�برد مرا. قسم خورد، قَسماً دروغین و من را انکار کرد. چطور پترو، تو مرا نمی‌شناسی؟ آیا یادت نیست چه مقدار خیر برایت کرده‌ام؟ هنگامی‌که دیگران اجازه دادند از درد بیرونی بمیرم، تو من را به‌دلیل درد روحی می‌کشی. چقدر بد کار کردی! ابتدا مرا دورتر دنبال کردی و سپس خودت را معرض خطر افتادن قرار داد!"

خیرم انکار‌شده! چگونه سریعاً ستم‌ها از نزدیک‌ترین کسانی که تو داری، می‌آید! من هر ضربه‌ی قلب‌ام با قلب‌تو ادغام شود تا درد تلخی را که تحمل می‌کنی نرم کند. این ضربهٔ قلب‌ام وفاداری و عشق بهت سوگند یاد می‌کند و هزار بار یک هزار بار با قسمی تکرار می‌شود که تو را می‌شناسد. اما هنوز دل‌تو آرام نمی�برده‌است و برای پتروس نگاه می‌کنی. در نظر عاشقی تو، سرخ‌شده از اشک‌های دردی به‌دلیل انکارش، پطروس درون خود بازمی‌گردد و گریه‌کردن با خروشان بیرون می‌رود. وقتی که بدانی او امن است، آرام می‌شوی و برای گناهان روح‌هایی که تقدیس شده‌اند بهت کفاره می‌کنی، خاصاً کسانی که عمدتا فرصتی را فراهم کرده‌اند تا مرتکب گناه شوند و در نتیجه سقوط کنند.

دشمنان شما در اتهامات خود ادامه می‌دهند. قیافا، دیدن اینکه هیچ‌کس به اتهاماتشان پاسخ نمی�بند، فریاد می‌زند: “به نام خدا زنده من از تو می‌خواهم بگویم که آیا مسیح هستی، پسر خدای زنده؟ و شما، عشقم، که همیشه کلمه حقیقت را بر لبان دارید، پوزش مژستیک و شریفانه به خود می‌گیرید. با صدایی روشن ولی نرم، تا همه تحت تأثیر قرار گیرند، حتی روح‌های شیطانی در ابی دایمی فرو ریخته شوند، پاسخ می‌دهید: “تو گفته‌ای. از این پس خواهی دید پسر انسان نشسته بر دست راست قدرت خدا و آمدن با ابرهای آسمان برای داوری همه ملت‌ها جهان.” - در برابر این کلمات سکوت عمیقی است، همه از ترس لرزیدن. بعد از چند لحظه، قیافا دوباره خود را کنترل می‌کند. خشمگین‌تر از یک حیوان وحشی، فریاد می‌زند: "چرا هنوز به شاهدان نیاز داریم؟ خدا را تکفیر کرده‌است. گناهکار مرگ است.” تا بر کلمات بی‌دینش تأکید کند، لباس خود را با چنین قویتی می‌شکافد که همه فریاد می‌زنند: “گناهکار مرگ است، گناهکار مرگ است!”

جنود سخت‌گوشه دوباره به سوی عیسی نزدیک می‌شوند. یکی از آنها با دستانش او را زدن و دیگری رویش را تپیدن. دیگرانی نیز بر چهره‌اش لوله‌زنی کرده و پاهایشان را در بدنش فرو برده‌اند. آن‌ها شما، عشقم عیسی، چنین آزاردهی به خود می‌رساند که زمین لرزان و آسمانها متزلزل شده‌است. عشق زندگی‌م، چه آزارهایی بر تو وارد است! دل من از درد شکسته شده‌است. اجازه دهید، عیسی، بیرون آمده از قلبت و این توهین‌ها را در جای شما تحمل کنم. اوه، اگر ممکن بود برای من، می‌خواهم تو را از دست دشمنانت نجات بدم. اما تو نمی�بند. همین است که خلاصی انسانها طلب دارد و مجبور هستم تسلیم شوم. پس خودم را در قلبت قفل خواهم کرد. دیدن می‌کنم قیافا بیرون رفته‌است و شما را به دست یارانش گذاشته‌است. اما من از تو ستایش می‌کنم و تو بر من مبارکتی دهی. روحم نیز بوسه عشق اسراری دریافت کند. در کوره آتشین قلبت الهی باقی ماندم تا کمی آرامش بیاورم، سرم خم شده به دلت.

تفکرها و اعمال

از پدری سنت آنیباله دی فرانچا

عیسی که پیش قیافا آورده شد، بی‌عدالتی اتهام شده و به شکنجه‌های ناشنیده‌ای دچار می‌شود. سوالش کرده، همیشه حقیقت را بیان می‌کند.

و ما—هنگامی که پروردگار اجازه دهد تا از سوی ما کذب گفته شود و بی‌عدالتی اتهام شده باشیم، آیا تنها به خدا نگاه می‌کنیم؛ کسی که بر بَراییت آگاهی دارد؟ یا اینکه بیشتر احترام و شرف را از مخلوقات طلب می‌کنیم؟ آیا حقیقت همیشه بر لبانمان ظهور می‌کند؟ آیا هرگونه فریب و دروغ برای ما بی‌معنی است؟ آیا با صبر مockeries و confusions را که مخلوقات به ما داده‌اند تحمل می‌کنیم؟ آیا آماده‌ایم زندگی خود را برای خلاصیشان بدهیم?

ای عیسی معصوم، چقدر من از تو متفاوت هستم! لطفا، لب‌های من همیشه حقیقت را بگوید تا دل کسانی که به من گوش می‌دهند زخمی شود و همه را به سویت هدایت کند!

¹ جان در قلب عیسی آرام گرفته است، بنابراین آنچه اینجا رخ می‌دهد را احساس می‌کند.

² آنکه مسیح حتی توسط سربازان هنگام محاکمه با قایافا نیز بدرفتاری شد، همچنین توسط کاتارینا امریچ گزارش شده است، همانند ذکرشده قبلاً.

قربانی و شکرگزاری

متن این وب‌سایت به طور خودکار ترجمه شده است. از هرگونه خطا پوزش می‌طلبیم و لطفاً به ترجمه انگلیسی مراجعه کنید