پسران و دختران عزیزم، من خداوند تنهاگی هستم. در این شنبه مقدس من بدون پسرم عیسای ماندم، از او جدا شده بودم که مرده در گورشناختی.
هم اکنون مادر تنهایی هستم زیرا بسیاری از فرزندانم، به خلاف عیسی من، از من دور میشوند، خود را با گناه و نافرمانی نسبت به پیامهای من و قانون مقدس عشق خداوند جدا میکنند:
- چون نمی�ایند که مادرشان در زندگیشان باشم،
- چون چیزهای دنیوی را از آسمانیها بیشتر دوست دارند،
- چون عشقهای گذرا و مادی دنیا را ترجیح میدهند به مادرانهترین عشقی که برای همیشه است!
هم اکنون مادر درد و تنهایی هستم زیرا بسیاری از کودکان و جوانان، حتی از کودکی توسط این جامعه بیدین و مخالف قانون خداوند و ارادهاش، با تجربیات زودهنگام شرور به زندگی میپردازند مانند کوچکترین پاگانیها که کاملاً دور از خداوند، دانش او، کلامش، دعا، شناخت من، تسبیح مرا، پیامهایم!
این کودکان و جوانان جدا شده از من برای تحصیلات پرداختشده توسط این جامعه خانوادهها، علت درد بزرگ من هستند، زخم بازی که قلب مادرانهام بدون توقف خونریز است.
مادر تنهایی هستم برای بسیاری از خانوارهایشان جدا شدهاند، خود را با دعاهای تسبیح دور میکنند، به همه گونه لذتها و سرگرمیهای دنیوی تسلیم میشوند، فقط تلاش میکنند داشته باشند، تنها سعی دارند جمع کنند و یک لحظه هم فکر نمی�ایند بر نجات جانشان، عشقی که باید برای پسرم عیسی بپردازند که زندگیاش را به خاطر نجات همه قربانی کردهاست، از عشقی قلب مادرانهام که با پریشانگیهای بیشمار و رنجها یک عمر قبول کرد تا تمام انسانها نجات یابند. این خانوارها زخم بسیار دردناکی هستند که دشمنم بر دل من زده تا من را به لرزش درآورد، برای نشان دادن اینکه تمامی خانوادههای زمین تحت سلطهاش قرار گرفتهاند. بنابراین مادر درد و تنهایی هستم و دعوت عاجل خود را به همه خانوارهای امروز تکرار میکنم:
به سرعت تبدیل شوید! برگردانده به تسبیح من! برگردانده به دعا!
پیغامهایم را قبول کنید و از آنها پیروی کنید تا همه شما نجات یابید و درمان شود: زخم بیتکافویی، زخم طلاق، زخم اختلاف نظر، خشونت، خودخواهی. بنابراین جهان و کلیسا نیز از طریق شمایان به درمانی و نجاتی برسند، از زخم انحرافی، از زخم شر، خودخواهی، جنگ، خودخود نابودی که مردان روزبهروز با دستهای خویش میسازند!
من مادر امید هم هستم. همانگونه که در این روز به ایمان، عشق، دعا و امیدی محکمی برای قیامت پسرم عیسی منتظر بودم، اکنون نیز شادمانی با امیدوارهای برای دومین قیامش منتظر هستم، یعنی بازگشت فرزند الهیام عیسی مسیح بر فراز ابری که زودا خواهد روی داد و آسمان و زمین را نو میکند.
بله! دیدید چگونه من مادر نخستین قیامت بودم، مادرانی که برای نخستین قیامت منتظر بودند، اکنون نیز مادر آن هستم که به بازگشت دوم پسرم عیسی انتظار دارم، او خواهد آمد بر فراز ابری آسمان تا زندگان و مردگان را داوری کند و آسمان و زمین را بازسازی نماید. مانند یوحنا، مریم مجدلیه، ورونیکا و زنان پارسا با من نیز منتظرند: در دعا، سکوت، توبه، اطاعت از پیغامهایم، انجام همه آنچه که از شمایان اینجا خواستم زیرا زودا خواهید آزاد شد!
اگر تا آخر پایدار باشید تاج پیروزی پیش شما گذاشته خواهد شد. اگر دوستداران واقعی عیسی و فرزندانی من تا آخر باشید تاج پیروزی پیش شما گذاره خواهم کرد.
اگر در درد و رنج همواره به همه آنچه که از شمایان این بیست سال تقریباً ظاهر شدنم خواستهام پایدار باشید، یک شاخهٔ نخل را در دستهایتان قرار میدهم چنانکه شهادت دادهاید.
اگر قبول کنید با من رنج بکشید از انزوا و تنهایی که قربانی آن هستید زیرا به دنبالم هستید، چون پیغامهایم را اطاعت میکنید. بله! شمایان در شمار شهادتدهندگان قرار خواهند گرفت، شاخهٔ نخل شهادتدهندگان را در دست شما گذار خواهم کرد. بله فرزندان من، از من تقلید کنید زیرا من ملکه شهادتدهندگان هستم و همه چیز برای عشق به عیسیام، برای عشق به خداوند، برای نجات شمایان رنج کشیدهام!
اگر شما نیز قبول کنید با من برای عشق به خداوند و همچنین برای نجات بسیاری از روحها که در خطر محکومیت هستند رنج بکشید، مانند من در شمار شهادتدهندگان قرار خواهید گرفت.
پیش رو فرزندان! هر لحظه زندگی شمایان با شما هستم! در لحظات دشوارتر آمادهتر و نزدیکتر از پیش به روحهایتان، رنجها، دردهای و اشکهای شمایان هستم.
بچههای من که دنبال من میروید، فرمانهایی را پذیرفتهاید و همیشه اینجا آمدهاید، خصوصاً شنبهها، اکنون عفو کامل قلبم را دریافت خواهید کرد، که به همه کسانی وعده دادهام که مرا احترام میگذارند، به همه کسانی که هرشنبه برای تسکین من اینجا میآیند. در شما بچههایم که مرا دوست دارید، فرمانبردار هستید و کاملاً دنبال من میشوید. تسکینیدهام، آرامش یافتهام. در تو مارکووس، پسر عزیزم که هرگز مرا ناامید نکردی، همیشه به من طعم، آرامش و خوشحالی دادی، کاملاً تسکین یافتم. و در بچههایم که زندگیشان را با شما اینجا برای من تقدیم کردند، وقف خدمت من شدند و کسانی که کاملاً فرمانبردار هستند، واقعی تسکینیدهام، مجد یافتهام و بسیار، بسیار دوست دارم.
به همهی شما، به تمام شما. برکت میدهم".
(مارکووس): بله خانوم! بله مادر من! تا فردا. خداحافظ، بیاید و دیدار کنیم، تا فردا."