افشاگری ماریان به لوز د ماریا، آرژانتین

 

۲۰۱۵ دسامبر ۱, سه‌شنبه

پیام داده شده توسط پروردگار ما عیسی مسیح

به دختر محبوبش لوز د ماریا.

 

مردمی که دوست دارم،

چون عشق من مرا برای هر یک از شما بیدار نگه می‌دارد، همچنان به عنوان بی‌خانمان برای

مقابل‌العمل در فرزندان خود امیدوار هستم، اما هیچ گونه مقابل‌العمل یا دوستی را در رابطه پیدا نمی�دی…

در هر موجود انسانی جستجو می‌کنم تا کمی از عشق برای من بیابیم

تا بتوانم فراتر رود و فرزندان خود را متحد کنم، آنها را در قلب من به یکتایی درآورم

برای درمان زخم‌ها و آزادی اسیران، آنان را در وحدت عشق من نگه می‌دارم.

مردمی که مرا نمی�دی هستند کسانی که بی‌وقفه جستجو می‌کنم، حتی اگر به من دروازه بسته باشند — نه تنها دروازه قلب بلکه همچنین دروازه اراده انسانی — هرچند انتخاب شده‌اند و به عنوان منتخبان خود، مسیر را برای یافتن خانه ترینیتی ما بر روی هر یک حکاکی کرده‌ام؛ این فرزندانی هستند که از آن‌ها انتظار می‌کشم تا هر لحظه، حتی آخرین لحظه.

مردمی من! مرا جستجو کنید! مرا جستجو کنید!

دانی که شما همه یکسان نیستید، اما تنها یکی راه برای رسیدن به من وجود دارد: «دروازه تنگ است و راه سخت» (متی 7:14)، راهی که توسط خشنودان قلب می‌گذرد؛ نه راه کسانی که مرا شخصی کرده‌اند و بر روی آن‌ها تپیدند، کسانی را که متواضع و ساده هستند، به آنان خودم داده‌ام تا بشریت بداند من خدا هستم، و از آن‌هایی انتخاب می‌کنم که خودش را به من سپرده‌اند، مانند کودکان کوچک، برای آموزششان و شناخت مرا چنان‌که هست.

آدمی چنین پیچیده است! او کمترین تفاوت را جستجو می‌کند تا بین فرزندان خود اختلاف ایجاد کند، هرچند که در هر لحظه به آنان بدون توقف خودم داده‌ام.

مردمی که دوست دارم،

نخواهید مرا شخصی کنید یا من را در زمان انسانی متوقف کنید.

من حاضر دائمی هستم؛ در هر یک به گونه خاص باقی می‌مانم؛ با روح‌ها در حضور دائم خود کار می‌کنم.

مردمی که دوست دارم، در جستجوی کاملیت، بشریت در بزرگ‌ترین ناقصی از همه لحظه‌ها افتاده است: غرور، زمانی که آدمی مرا انکار می‌کند و من را از وجود خود حذف می‌کند. پیشتر آنرا اعلام کرده بودم: آدمی خواهد آمد تا مرا انکار کند، اجازه دادن به نیروهای شریرانه، هدایت شده توسط شیطان، برای نفوذ در فرزندان من، نفوذ کردن در حواسشان، آنها را از من دور کرد و با استفاده از عقل، باعث می‌شود که خود را از هدف یافتن من بازدارند، موجب بی‌توجهی به مرا شوند و بدون آگاهی، خودش‌ها را در خدمت گسترش شریرانه در بشریت قرار دهند.

شر هیچ چشم ندارد اما همه چیز را می‌بیند…

شر هیچ کلمه‌ای ندارد، اما به آدمی سخن می‌گوید، قلبش را دست یابد و با آن حرف می‌زند…

شرارت پا و دست ندارد، اما از پاها و دستان مردان برای ایجاد شرارت استفاده می‌کند تا مخلوقات انسانی را در غم و اندوه فرو ببرد.

قوم من عزیز!

بیدار شو! فکر می‌کنی که از شرارت ترس داری، اما نمی‌توانی آنرا فرار دهی اگر مرا ندانست!… نمی�اید مرا دوست داشته باشید مگر اینکه مرا بدانید… نمی�اید در مورد من اندیشه کنید مگر اینکه به درونم فرو بروید و مرا بگیرید تا آرزو برای شناخت مرا نفوذ کند و نجات یابید. آدمی نمی‌توانست به زندگی ابدی برسد؛ می‌توانستم تو را نجات دهیم اگر ارادهٔ انسانیت باز باشد و آمادگی داشته باشد.

انسانیت، آدمی باید آگاه باشد که دشمن بزرگی دارد که همیشه تلاش می‌کند تا

او را به زمین بیندازد و از من دور کند.

با همه وسایل و در تمام جنبه‌های زندگی روزمره.

این است که باید مرا بدانید تا بتوانی من را شناسایی کنید.

کمبود عشق الهی برای فرزندانش نیست که بسیاری از مخلوقات انسانی خودشان را در دست شیطان قرار می‌دهند و به او خدمت کنند؛ بلکه غرور انسان است که وی را خیانت می‌کند، زیرا با ناآگاهی روحانی که همه چیز اطرافش را مشاهده می‌کند، فریبکاری نمی�اید که به آن کشیده شده‌است.

قوم من!

تو را فراخواندم تا جانت را از دست ندهی، بیدار شو! چیز این است که تو را می‌فرخوام و نمی�اید عمق آنرا بدانید چه معنایی دارد بیدار شدن. به دلیل کمبود علاقه شخصی برای یادگیری دربارهٔ سازمان انسان — مادی و روحانی —, شما آگاه نیستید که روح برای آدمی چیست.

شنیده‌ای از روح، اما نمی�اید بدانید چه چیزی است؛ شنیده‌ای، فقط شنیده‌ای همه چیز بدون ایمان داشتن و بنابراین چون کافی ایمان ندارید، زندگی می‌کنید بدون اندیشیدن به آن لحظه که در برابر من فراخوانده خواهید شد.

بچه‌ها، اگر برای یک لحظهٔ کوتاه مرا اجازه دهی تا شما را با تجربه روح در حالت نعمت آشنا کنم، می‌توانستم پیش از زمان به شما طعم بیابان را بدهم که جایی است که من کاملاً ساکن هستم. روی هر روح قیمت خون من چاپ شده‌است؛ این است که تو را فراخواندم و نمی�اید مرا بگیرید تا جانت با گلال گناه آلوده نشود.

در مورد روح و گناه سخن می‌گویم، در حالی‌که برای اکثریت بزرگ انسان‌ها، گناه نان روزمره است، که این باعث می‌شود من در درد دائمی باشد. چگونه کسانی که خود را دانشمندان خوانده‌اند می‌توانند ادعا کنند که مرا در این لحظه ندانستند؟ وقتی عذابم به صورت جریان جاری برای یک روح تنها زندگی می‌کند?

روحت را پرورش دهید، دعا کنید، من را در اقربیه ستایش کنید,

به مادرم دعا کنید,

هیچ لحظه‌ای را نادیده نگیر، حتی یک لحظه؛ هر لحظه ارزش زندگی ابدی دارد.

بچه‌های مورد علاقهٔ من باید مردم بی‌فهمم که می‌گویند نجات یافته‌اند قبل از پاکسازی خود از همه گناهان مرتکب شده را تعلیم دهند. آنها اشتباهی که در آن زندگی می‌کنند را نمی�دیده؛ آنها این واقعیت را نادیده گرفته‌اند که مالکان حیات نیستند؛ آنها محدود بودن خود را نمی�دیده؛ بنابراین، به دلیل چنین کبر و غرور فراوان، انسان خودش را پاک خواهد کرد.

من در پیش هر یک از شما هستم. با نشان دادن پشیمانی و قصد محکمی برای اصلاح بدون دوباره سقوط کردن در همان گناه، و هدف مستمر اصلاح بدون آزار من، خودخواهی انسانی را پایین آورده، من تو را بغل می‌کنم و به‌وسیلهٔ رحمت بی‌پایانم که دارم، راهنمایی می‌کنم؛ من خدا نیستم که شما را متهم یا داوری دائمی کنم…

بله، من خدای هستم. اعمال و کارهای کسانی که از من هستند را می‌بینم، همان‌طور که منتظر بازگشت آن‌ها هستم

که گمراه شده‌اند تا به‌طرف من برگردند، و انگیزه‌ای برای کسانی که دور از من نمی�دیده می‌دهم.

به‌عنوان خدا، آن‌ها را رد نکنم که پشیمان شده‌اند اما گناهان را خوشامد نگیرم؛ حتی با بی‌توجهی به آنها نمی�دیده؛ برای همین قانون به شما داده شد؛ در غیر این صورت پدر من آن را داد تا انجام شود.

برای همین قانون به شما داده شد؛ در غیر این صورت پدر من آن را داد تا انجام شود.

بچه‌هایم وقتی بی‌فرجانی احساس می‌کنند، به من فریاد می‌کشند; آنها نادیده گرفته‌اند که یک نشانهٔ بزرگ از قدم زدن سریع است. بنابراین در میان بی‌فرجانی دعا کنید، عمل و کار کردن را با عشق و اراده‌ی من تمرین کنید، تا این‌که روح درون بی‌پایان رحمتم چرخانده شود و مخلوق خود را هیچ‌کس نادیده بگیرد تا من همه چیز باشم.

قومِ محبوبم،

چقدر قدرتمند قدرت‌های دنیوی ظاهر می‌شوند وقتی توان نظامی دارند!... و بیشتر سلاح‌ها، بیشتر قدرت!...

چقدر یک مرد خود را قدرتمند احساس می‌کند هنگامی که با اسلحه است!...

چقدر آن‌ها در برابر گرسنگان قدرتمند هستند که به خدای پول پیوسته‌اند بدون فکر کردن اینکه فقط یک لحظهٔ کافیست تا من توانشان را فرو بریزم!...

بچه‌هایم، اجازه می‌دهم شما ادامه دهید تا هر کدام برگردد.

شیتان دیگر گردن‌زده نیست؛ او انسان را گرفته و تبدیل به یک مخلوق زندانی در زندان بی‌خبری و انزوای همه چیز که عشق من معنی دارد کرده‌است.

می‌خواهم هر کس این کلامِ من را بخواند یا بشنود، فکر کند و به خود آگاه شود که نمی�دیده می‌تواند خودش را گمراه کند.

قومِ محبوبم، درد دارید؟ بیشتر درد خواهید داشت...

آتش بر زمین خواهد بارید و شما آرزو کنید که هرگز از من دور نشده باشید. می‌دانستم این ترسناک است. اما گناه؟ آیا گناه را ترسانده‌اید؟ یا آزار دادن به من؟ آیا آن را نمی�دیده‌اید؟ حتی مرگ در حالتِ گناهی نترسید؟!

قومم برحسب آنچه که نوشته‌ام آموزش نداده‌اند، تا

انسان‌ها بداندند که

گناه گناه نامیده می‌شود و همانا گناه است، شر نیز شر است و

کسی که در شر زندگی کند بدون پشیمانی، در شر خواهد مرد..

در دوگانه‌فکری یا آزادی‌خواهی زنده نمانید؛ این‌ها به هلاکت می‌رساند و چون انسان در آن حالت‌های گمراهی قرار می‌گیرد، وجدان متوقف شده و فرمان‌های من را فراموش کرده و عشقم را نیز فراموش می‌کند، سپس خود را به شیطان سپرده و پیمودن راه‌هایی که مخالف خانه‌ام است را دنبال می‌کند. چقدر آزاد است انسان وقتی در آزادی‌م زنده‌است!

عزیزانم قومم، جنگ شدت پیدا کرده؛ درد ترس گسترش یافته؛ آن با سکوت حمل شده و سپس درد با صدای بزرگی شنیده می‌شود؛ شر از این لذت می‌برد. ملت‌های متحد به یکدیگر خیانت خواهند کرد و تقسیمات رخ خواهد داد؛ پس آتش شوک‌آور است که موجودات زنده را در برابر گمراهی بزرگ برانگیخته خواهد کرد.

دعای کنید، فرزندانم، برای روسیه دعا کنید.

دعای کنید، فرزندانم؛ ملت‌ها به یکدیگر درد بزرگی خواهند داد.

دعای کنید، فرزندانم، از مادرم برای مداخله‌اش درخواست کنید زیرا زمین لرزه می‌کند؛ نروژ گریه خواهد کرد.

عزیزانم قومم، انسان کنترل خود را از دست داده‌است؛ این باعث واکنش خلق شده و با یک فریاد دردناک به انسان صدا زده تا بخشی از نظم الهی باشد.

فرزندانم، وقتی که خودتان را به شر سپرده‌اید و قدرت بر شما را به او می‌دهید، روحیتان را خرد کرده‌اید؛ آنرا نمی�دیده‌اید چون دنیوی در زندگی بیشتر از فرزندانی من ادغام شده‌است. با دست خودتان رنج می‌کشید زیرا مرا فراموش کرده‌اید

فراموشی نکنید که «من [هستم] خداوند خدای شما» (اصحاح ۴۱:۱۳) و همراه قومم هستم، آن قومی که منتظر آمدن من در دومین ظهورم هستند.

برکت می‌دهم به شماست؛ عشق دارم به شماست؛ عشق‌م را برای هر یک از مخلوقات انسانی‌ام فراموش نکنید.

عیسی شما

سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.

سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.

سلام مریم پاک، بدون گناه زاده شده.

منبع: ➥ www.RevelacionesMarianas.com

متن این وب‌سایت به طور خودکار ترجمه شده است. از هرگونه خطا پوزش می‌طلبیم و لطفاً به ترجمه انگلیسی مراجعه کنید