۲۰۱۶ فوریهٔ ۷, یکشنبه
۲۵مین سالگرد ظهورهای جاکارئی

(پدر خدا): فرزندان عزیزم، امروز من پدر شما با شادی فراوان برای جشن سالگرد ظاهر شدن دختر محبوبم مریم به اینجا آمدهام. همراه پسرم یسوع و تمامی دربار آسمانی خودم تا بگویم: من تو را دوست دارم! من از همه دل خودتو عاشق کردهام! آنقدر که ۲۵ سال پیش دختر محبوبم مریم را برای آموزش راهی که به سوی آسمان میرود، یعنی راه دعا و توبه و اطاعت از قوانین عشقی من فرستادم تا شما را در بازویهای آسمانی خویش بگیرم، جایی روشنایی و خوشبختی است که روزانه برای توها آماده کردهام.
بله، راهی که دختر محبوبم مریم به شما آموزش داد اینجا خواهد بود تا زندگی را پیدا کنید، زندگی ابدی. بدانید کسیکه مریم را مییابد من را یافتی است و هرکس مریم را دوست دارد من را دوست دارد. چرا که من آنهاست که او را بلند کردم و برایش زیبایی، قدسیت و کاملیت دادم تا مادر شما باشد و راهی به سوی پسرم یسوع باشد، و پسرم یسوع شما را به من میرساند.
من نزدیک مریم زندگی میکنم و مریم نزد کسانی که او را بیشتر از خودشان دوست دارند زندگی میکند. هرکس خواستار پیدا کردن مریم است باید نزد آنها باشد که او را بیشتر از خودش دوست دارند، به آنان که او را مبارک میگویند و برایش زنده هستند. چرا که در کنار این روح او را خواهید یافت و کسیکه مریم را یابد من را خواهد یافت.
هرکس خواستار شناختم و پیدا کردنام است باید نزد کسانی باشد که مریم را دوست دارند، زیرا مریم نزدیک آن روان زندگی میکند و من نیز نزد مریم هستم. پس هرکس خواستار یافتنم است ابتدا به دنبال مریم خواهد بود تا من را بیابد.
ما با کسانی زندهایم که ما را بیشتر از خودشان دوست دارند، آنها که ما را در سخن و زندگیشان مبارک میگویند. بله، عشقام به شما خواهم داد، نعمتم را خواهدید دریافت کرد تا همه شرارتهایتان پاک شود و حقیقتاً زندگی کامل و فراوان برای شما فراهم گردد. پس فرزندان عزیزم، نزد مریم بیایید تا من را یابید.
من از همه دل خودتو عاشق کردهام که دختر محبوبم مریم را فرستادم تا خورشیدی روشن و ستارهای درخشانی باشد تا راهی به سوی من نشان دهد. نگاه کنید به مریم، چشمهایتان را بر مریم قرار دهید تا راهی که شما را به من میرساند ببینید.
من بسیار آرزومندم نعمتهای عشقی خودم را به شما بدهم، شعله عشقام را که همان شعله مریم در تمام کاملیتش است. اما برای این کار باید دلتان باز کنید و حقیقتاً من را داخل بگذارید. همه چیزها، وابستگیها، عشق ناآرامی از خودتان، مخلوقات و دنیا را بیرون بیارید تا بتوانم وارد شوم و اعمال عشقیام انجام دهم.
هر کس که میخواهد با من ملاقات کند باید حداقل یک شکاف در قلبش باز کرده باشد، به من تسلیم شود و من با تحقق نعمتهام داخل خواهم شد.
خوشبخت است آن کسی که بر من و کلامم اعتماد دارد و روی آن سست نمی�یدهاست یعنی خوشبخت است آن کس که علیه قوانین عشقم، ضد ارادهام، خلاف فرمانهایم نیست. خوشبخت است آن کس که با قلبی متواضع، مطیع، اطاعتکارانه و عاشق کلامم، قانون عشقم و ارادتم را پذیرفته باشد. زیرا به او حقیقتاً عشقم رو اهدا خواهم کرد، در من زندگی خواهد کرد و من در او زندگی میکنم، در آن روح زندگی خواهیم کرد و ما یکسان باشیم در عشق. چون من رودخانهٔ عشق هستم، دریاِ عشق هستم، باغِ عشق هستم، شرابِ خوشمزهای از عشق ابدی هستم.
و هر کس که شرابی از عشقم بپوشد، روحش برای همیشه سیر خواهد شد و دیگر هیچگاه تشنگی نخواهم داشت. بله! آن کسی که عشقی بزرگ، قوی و در عین حال نرم من رو احساس میکند، دوباره به هیچ گونه دیگری نیاز ندارد. چون قلبش با عشقم پر شدهاست که کل کائنات نمی�یتد، زیرا بیشتر از همه چیز هست، عشق پدر است، پدری که فرزندانش را تا حد دیوانگی دوست دارد و برای نجاتشان تنها پسر خودت رو قربانی داد، خیرهٔ گرانبهایش رو به مرگ صلیبی سپرد تا شما زندگی کنید، تا عمر ابدی داشته باشید.
من پدر هستم که تو را دوست دارم اما مورد عشق قرار نمیتواند. به تو نشانههای پیوستهای از عشقم میدهم و بزرگترین آنها دقیقاً آنچه امروز جشن گرفتهاید: ۲۵ سال حضور دختر محبوبت در اینجا با تمام دربار آسمانیام و خود من.
ظهورات جاکاری بزرگترین نشانهٔ عشقم به تو پس از پسرم عیسی هستند. بله! حقیقتاً، بعد از آنکه تنها فرزندت رو برای دنیا فرستادم تا برادرت را بکشیم و نجاتم بدهید، هیچگاه جهان را بیشتر دوست نداشتم، هیچوقت کودکانم رو بیشتر دوست نداشتم که دختر محبوبت رو اینجا فرستاده باشم و خودم بیامدم تا تو را کمک کنم، نجات دهم، از شر رهایی دهید، در زمانهای سخت و گمراهکننده دشمنم، از گناه و انحراف راهنمایی کنید به مسیر درست و بدون خطا که شما رو به بازوهای من در آسمان میرساند.
تو را بیشتر از نسلها پیشین دوست نداشتم، تو را بیشتر از بسیاری از پادشاهیها دوست داشتم و حقیقتاً فرزندانشم اینجا هستید، عشقم رو بدون اندازه به هر کس که تشنگهام و گرسنهٔ عشقم است اهدا میکنم.
من شما را به اندازهای که با مریم و تمامی دربار آسمانیام اینجا آمدهام دوست داشتهام تا بگویم: من برای گناهان شماست درد میکشم، همیشه توسط گناهان شماست زخمی میشوم. دیگر بیشتر گنهکار نشوید! دیگر مرا بیشتر آزاردار نکنید! مرا دوباره رنج ندهم! چرا ماهها شما را به اندازهای که اینقدر رنج میدهند؟ از گناهی که شما را از من جدا کرده و شماست در دست دشمنم انداخته، آنکه شماست از نعمتام، عشقام و دوستیم محروم ساخته است، دور شوید و برگشتن به راه بازگشت و عشقی واقعی مرا دنبال کنید.
بسیاری از شما هنوز برای من یک عشق مصلحتجو دارید که فقط برای نعمتام من را میخواهند، برخی دیگر من را جستجوی میکنند، احترام میگذارند و دعا میکنند چون مرا ترس دارند، ترساندهاند تا توسط من به آتش جهنم انداخته شوند. بعضی از شما من را بخاطر پاداش ابدی آسمانی میطلبید.
همه این عشقها اگرچه در ابتدا قابل فهم هستند، دیگر نمی�باید که در شماست وجود داشته باشد. من از شماست یک عشق فرزندانهای میخواهم، عشقی که روح را به خدمتام و اطاعتم وادار کند، مرا برای عشق دوست دارد تا شادیبخشم، لذتبخشیم، رضایتبخشیم، خوشحالی دیدن من توسط یکی از فرزندیهای خویشتن در عین کاملیت. یک عشقی که شما را به گناهکاری وادار نکند تا مرا رنج ندهم، زخم نزنید.
من این عشق را میخواهم که روح من را بیشتر از خودش دوست دارد. آنچه پسر عزیزام مارکوس گفته است درست است: من ابراهیم را آزمود تا ببینم آیا مرا بیشتر از فرزندش دوست دارد و ابراهیم ثابت کرد که مرا بیشتر از هر چیز دیگری دوست دارد. این عشق است که برای جستجوی آن به شماست آمدهام، یک عشقی که شما را وادار میکند من را بیشتر از همه چیز دوست داشته باشید، اگر لزوم باشد برای عشقم خودتان فدا کنید و حتی زندگیشما را پیشتر از اینکه مرا آزاردارید یا عشقم را خیانت کنید.
به همین دلیل فرزندان من در عشق رشد یابید، تا در درجات واقعی عشقی رشد یابد باید بسیار با دل دعا کنید، قلبتان را با بسیاری از دعاها، خوانشها و تفکرات روحانی گسترش دهید تا طبیعت شما دوباره به گناه برگردد و قلب شماست سختتر شود، و حقیقتاً توانایی انتخاب بین انجام ارادهم و آمادگی برای رها کردن خودتان و پذیرش من داشته باشید.
آنگاه در عشقدوستی واقعی رشد یابید، در عشقی فرزندانهای که در شماست یک ترس کامل را تولید خواهد کرد، آنکه نیست ترسی از عذابام یا جهنم بلکه ترسی از آزارداری مرا و زخم زدنی من با گناهان شما و سختی قلبشما است.
حقیقتاً اینجا در مدرسه قدس مریم دختر محبوبم، به بسیاری آتش عشقام را میدهم. دلهایشان باز کنید تا آنرا دریافت کنند و ادامه دهید که مریم را در درسهای عشقی که برای شماست دراین جا داده است دنبال کنید، چون این درسها برای شما درهای آسمانی و برهنهٔ محبتآمیز من به عنوان پدرتان باز خواهد کرد.
اکنون همهتان را با پسرم عیسی و روحالقدس بهطور فراوان مبارک میدهم. همچنین آمرزش تمام گناههای شما را نیز به شماتان میدهیم، آمرزش کامل که هر سال در این روز مقدس یادبود ظهور ما در اینجا برای تمامی کسانی است که با حقیقت پشیمانه و آرزو برگشتن به من آمدهاند.
اکنون همهتان را مبارک میدهم".
(خداوند عیسی): "بچههایم، امروز در یادبود ظهور مادرم با من و پدرم و تمامی دربار آسمانی اینجا، شادمان هستم که به شما آمدهام و به شماتان میگویم: دل من از شما محبت کردهاست، تا آخر عشق کرده است، حتی آخرین قطر خون خود را برای محبت به شما دادهاست، حتی آخرین میلیمتر گوشت خویش را که برای محبت به شما شکسته شد.
دل من از همه بچههایم محبت کردهاست و هیچ رشتهای در دل من نیست که از شماتان بیمحبت نباشد. پس چه بیشتر میتوانستم برای شماتان کنم بعد از اینکه تمامی خون خود را بهخاطر عشق به شما ریختهام، حتی زندگی گرانبهاترین چیز است که کسی دارد؟
به شماتان گفته بودم هیچ اثباتی از محبت بیشتر نیست تا جانت برای دوستت بدهد. حالا من نه تنها زندگی خود را به شما دادهام بلکه تمامی خون خویش، مادرم، زندگی ابدی و تمام گنجینههای دل من و همه نعمتهای که پدرم به من دادهاست را به شماتان بخشیدهام، هیچکس نمی�بند از شماتان بیشتر محبت کند.
دل من شما را محبت کردهاست، تا آخر عشق کرده است، حتی بالای درد و رنج، حتی تا حد جنون. اما محبت من توسط شماتان محبوب نیست، چقدر از شماتان هنوز سرد دل هستند، سختدل بهخاطر من، بین ارادهٔ خویش و من همچنان ارادهٔ خود را ترجیح میدهید. در میان خوشیها، شادیهای آسمانی که میخواهم به شما بدهم، هنوز لذتهایی فقیرانه و بدبختی این دنیا را ترجیح میدهید که قلب شماتان را نمی�بهند.
محبت من محبوب نیست، عشق توسط شماتان نادیده گرفته شدهاست، عشق با تپانچهٔ ناکراری شما زخمی شدهاست.
ای بچههایم، چون به این شکل درد میدهید، دلها را به من برگرداند و محبت من را حقیقتاً پذیرفت تا این عشق شماتان را واقعی تغییر دهد، از گناه آزاد کند و بیشتر با قلب مقدس من همآهنگ شود تا تصویر کامل خدا-انسانی، قریبالوقوع، نجاتدهنده، قدوسِ القدوسین شوید.
دل من شما را دوست داشت، بسیار به شما عشق کرد با فرستادن مادرم ۲۵ سال پیش و سپس خودم نیز همراه او آمدیم تا عاشقی که دارید نشان دهیم. بله، از طریق مارکوس محبوب ما، عشقمان را برای جهان آشکار میکنیم با پیامهایی از زیبایی فوقالعاده، قدرت فوقالعادهای برای کسانی که در آنها تفکر و اندیشه کنند.
اینجا نورمان را روشنتر از نور ۷ خورشید بههمراه آشکار میکنیم، و روحهای نیکوخواه مانند دختر کوچکم اینس دل ساگرادیو آنرا میبینند، آنرا تماشا میکنند. چشمهایش توسط زیبایی این نور ما داغداخته شدهاست و روحش از شراب عشق الهی من مست است.
بله، روح با اراده نیکو در اینجا نورمان را خواهند دید، در این نور خوشحال خواهند شد، به دنبال این نور خواهند رفت، این نور را بغل خواهند کرد و این نور را درون قلب خود قرار خواهند داد تا این نور همهی داخل شما روشن شود.
روح بدخواه، روح شرور در اینجا نورمان را خواهد دید اما آن نور را نفرت دارد، آن نور را میستیزد و مانند هیرودوس و فریسیان به دنبال نورمان خواهند رفت. و همان نور که آنها را نجات میداد، روز قیامت همهی تاریکی درونشان را برای کل جهان آشکار خواهد کرد.
و همین نور که آنها را بالا برده بود تا من باشم، آنها را نجات دهد، نوری است که آنها را به جهنم انداخته و سرنوشتشان را مهر میکند. چرا که نورمن یا روحای که آنرا پذیرفته باشد روشن خواهد کرد، یا تاریکی کسانی که آنرا رد کردهاند را بیشتر و تیرهتر خواهد ساخت.
این نور را بغل کنید، این نور و این شعله قلب من وارد دل شما شود بچههای کوچکم. میخواهم شما را به زندگی در آتش عشقمن مانند قدیسان عاشقیترین برای من و مادرم که زنده بودند هدایت کنم. چون بسیار به شما دوست دارم، حقیقتاً بیشتر از آنکه بسیاری نسلها پیشتر مورد علاقه قرار گرفتهاند، شما را اینجا بیشتر مورد توجه قرار دادهام.
و برای همین بچههایم، در برابر همهی ثروتهایی که مادرمن و من به شما در اینجا و نورمان بزرگ دادیم، با قلبی پر از روح قدسی من و شعله عشق من برای کل جهان میتوانید گویند: 'عشق من را دوست داشت! عشق من را با یک عشقی بیپایان دوست داشت! عشق من را دوست داشت و خودش را بهمن داد، خودش را بهمن سپرد و عشق در من زندگی میکند و من در او زندگی میکنم. سپس، قلب شما پر از شعله عشق من، کل جهان را با آتش عشق الهی من روشن خواهد کرد.
و سپس پادشاهی دشمن من سقوط خواهد کرد، پادشاهی گناه نابود شده و امپراتوری شیطانی سرانجام زیر پایم و پا مادرم خرد میشود و به شما سلطنت عشق خود را آوردم که در سراسر زمین گسترش پیدا کند تا برای شما آسمانهای نوین و زمینهای نوینی بیاورد جایی که هیچ رنج از چشمتان جاری نخواهد شد، زیرا همه دردها سرانجام نابود خواهند شد.
به تمام کسانی که با عشق برکت میدهم دوزول، پارای-له-مونیا و ژاکارئی.
(روحالقدس): "جانهای منتخب من، عروسهایم، چقدر شما را دوست دارم! حقیقتاً میتوانید بگویید: عشق من را دوست دارد زیرا من هستم عشق، عشقی که از پدر و پسر سرچشمه گرفتهاست. شریک عاشقانه جانتان با عشقی بیدستور شما را دوست دارد.
و ۲۵ سال پیش همراه مریم آمدم اینجا عمل کرده و به من از طریق دل او ارتباط برقرار کرد، اولاً برای محبوبترین تابوت زنده ما و تابوتی که داریم، مارکوس تادئوس محبوبترین خود را، سپس با شما در سخنرانیاش، مثالش و کارش ارتباط برقرار کرد تا همیشه تبدیل به تابوتهای عشق من شوید.
بله، عشق شما را دوست دارد! عشق از آسمان همراه مریم ۲۵ سال پیش آمد با قدرتی مانند نخستین پنجشنبه عظیم برای حقیقتاً همه چیزهایی که در گناه لخت و بیجان بودند حرکت داد تا آنها را از مرگ بیرون بیاورد و دوباره به زندگی برگرداند.
بله، همانطور که نشان داده بودم پیشگوی خود را در دیداری از عهد عتیق با زنده کردن استخوانهایش قبل از او و بازگشت مردگان به زندگی. همینطور کردم اینجا فرزندان من. من با نفس زندگیام از طریق مریم در این ظاهرات آمدم تا آن کسی که مرده بود دوباره بزند.
من شما را بیرون آوردم از مرگ گناهی که در آنجا بودند، زندگی دادم به شما، زندگی ابدی برای دادن شادی و صلح ابدیتدار به شما. به هر کس که قلبش سخت نشدهاست برای من و کسی که بر عشق و کلام من سست نکردهاست، او را حقیقتاً با عشقی بیپایان خود دادهام و گلهای زیبای عشق، نعمت، فضیلت، حکمت و قدسیتی واقعی در دلاش پدیدار کردم تا جهان را با نور روشنایی من روشن کند.
عشق شما را دوست داشت و حقیقتاً هنوز هم دوست دارد، بنابراین همراه مریم باقی ماندم despite سختی قلب بسیاریها. همچنان اینجا هستم با عشق خود، نجات ارائه میدهم، دوستیام به هر کس که میخواهد واقعی دوست من شود، تابوت من، تابوتی من و عروس روحی من.
من داماد جانهای شما هستم، در غسل تعمید با شما ازدواج کردم، در غسل تعمید جانتان تبدیل به خانههایم شدند، معبدهای ما، و شما تبدیل به عروسیمان شدیدید.
و اکنون میخواهم که این عشق را، این عهد را، این عهد عاشقی با من خودبهخود تأیید کنید تا حقیقتاً تصمیم بگیرید همسرهای من باشید. یعنی آن روحها که به من عشق پاکی بدهند، بدون سودجویی، عشق دوستی، عشقای که تنها برای دادن لذت و رضایت به من است، بازگشت عشقی و کارهایم، با عاشق کردن از من و انجام نیکوکاری و فضیلتهای خویشتن را راضی کنم.
شما همسرهای روحی من هستید و بدینسان باید همه چیزهایی که به شریک زندگی شما آسیب میرساند، ترک کنید، دور شوید و از آنها اجتناب نمایید تا شریک زندگی شما با شماست خشمگین نشود و از شما دور ننشیند.
بله، روحهای منتخب من، شما باغ آرامشم هستید؛ کانتارهای گناه و شکرگزاری و بیتوجهی علیه عشقم را تولید نکند بلکه گلهایش از عشق، فضیلت، مهربانی، نیکویی باشد تا در شماست لذت بیاورم و روح من بر شما آرامش یابد.
عشق شما را عاشق کرد و هنوز هم میآشیکد؛ بنابراین امروز باید شاد باشید زیرا اینجا شما را عشق کرده، نعمت داده و از همه نسلهای گذشته که با اشکها، روزهداری، توبهکاری و ناله کردن بسیار در کلام من خواستار بودند، بیشتر غنی کردم. و اینجا پیامهایی فراوان دارید؛ خزانهای در پیغامهای بیپایان، شمارا پذیرندهٔ ما هستید.
اگر روحی فقیر و بیکران باشید، نه بهدلیل کمبود ثروت من است بلکه چون قلبهایتان را برای دریافت غنایم از جانب من باز نکردهاید؛ بیاید! قلبهایتان را برام باز کنید، شاد شوید و فرحورزید زیرا عشق شما را عاشق کرد! عشقی ابدی را بپذیرید تا حقیقتاً به شماست گویم: شما را تبدیل به رودهای واقعی آب زنده میکنم که با غنای عشقم و نعمتم جهان را سیلاب خواهند کرد.
بله، اینجا در مکان دلپسندی قلبهای ما؛ اینجا در باغ عاشقی و لذتهایم. در کلام و شخص پسرک کوچک من مارکووس تادئو، بیشتر از خودم بیرون میآیم، تمام قدرت عشقم، نعمتم، قوتم را نشان میدهم و به جهان حقیقتاً نمایش دهم چه توانایی آتش عشقم در یک روح است و با روحانی که کاملاً خودش را برای همه من تقدیم کردهاست.
اینجا، واقعاً، در شخص او و کارش نشان میدهم عشقی که بیشتر از تاریکی شرور و گناهی که تمام چیزها را پوشانده است، آشکارتر و قویتر خواهد شد.
قلب خودت رو برام باز کن؛ عاشق عشق باش و عشق تو را عاشق میکند.
به همهمان با عشقی فراوان امروز مبارک باد".
(مریم مقدسترین): "پسران و دختران عزیزم، امروز وقتی در اینجا جشن یادبود ظهورهای من به پسر کوچکم مارکوس را برگزار میکنید، یوبیل ۲۵ سالگی از اولین ظاهر شدن من، دوباره آمدهام تا بگویم: من ملکه و پیامآور صلح هستم، من عذرخواهی ناپاک است، مادر خدا و مادرتان. و در این ۲۵ سال، در این ۲۵ سال عشق بزرگ من به شما، حقیقتاً شما را دوست داشتم، نگهداری کردم، شکل دادم و همیشه بیشترتان را بر راه قدسیت هدایت کردم.
این ۲۵ سال نعمتی است، این ۲۵ سال هدیهٔ مادر آسمانی به همهی فرزندانش است، این ۲۵ سال عشق است. این ۲۵ سالی از عشق هستند که قلب ناپاک من هیچگاه در نگهداری کودکانم یک روز، یک شب یا حتی یک دقیقه آرام نبود.
چند خطر را شما را آزاد کردم! چند گمراهکننده شیطان را از شما دور کردم یا برداشتم. چه تعداد بیماریهای بدنی و روحی که من برایتان درمان نکردم، فرزندان عزیزم! چقدر خوبیتان کردهام، چه تعداد برکتها، چه تعداد نعمتهایی که در اینجا تقسیم کردم.
این ۲۵ سال عشق است، ۲۵ سال مبارزهٔ مستمر مادر آسمانی شما برای تبدیل شدنتان، چشمهایتان را باز کنید تا گناهان خودتون رو ببینید، نیاز به تحول و همچنین خطر بزرگی که جهان اکنون در حال سقوط به یک چاه بینتیجه از نابودی همهی خوبها، تمام مقدسها و هرچیزی که میتواند برای شما صلح، شادی و خوشبختی این دنیا و دنیای بعد را بدهد.
بله، فرزندان عزیزم، شیطان میخواهد همهی خوبها رو نابود کند، جهان تمامش رو نابود کنه و همهٔ انسانها رو وادار به خودکشی کرده تا نجاتشون رو خراب کنند و خوشبختی ابدیاشون رو از دست بدهند و سپس به آتش دائمی بروند که او با ظلم وحشتناکی آنان را شکنجه میدهد.
و من آمدهام چشمهایتان رو باز کنم تا نیتهایش شیطان رو ببینید و علیهاش با ابزارهای قدرتمندی که در اینجا به شما دادهام مبارزه کنید: تسبیح مدیتی، ساعتهای دعا من و همهی سلاحهایی که برای شکستن تمامی فریبکاریهای شیطان و تمام نیروهایش از جهنم به شما دادم.
این ۲۵ سال عشق است، زمانیکه حقیقتاً با شما صبور بودم، انتظار تبدیل شدنتان رو کشیدم، بسیار آهسته، خیلی ضعیف، خیلی آهسته، با عیوب و گناهانتون رنج کردم، بارها به شما بخشش دادم و هزارانبار وقتی که در یک خطا افتادین، تان را بلند کردم.
این ۲۵ سال عشق و رحمت است و هیچکس گناهکار نمیتواند بگه اینجا من محبت، بخشش و ابزارهای قدرتمند و مؤثر نجات همهی فرزندانمن رو پیشنهاد نکردم.
پنجاه و پنج سال عشق است، پنجاه و پنج سالی که بیشتر در زمین جاکاری از آسمان زندگی میکنم، شما را شکل میدهم، تعلیم میدهم راه واقعی عشق، دعا با دل، قربانی، توبه، انجام فرمانهای خداوند، ارادهی یزدبان، فرمانهای پسرم. به شما آموزش میدم که چه چیزی حقیقی قدسیت و حقیقی عشق است که خدا را خوشحال میکند.
پنجاه و پنج سال مدرسهای بیپایان از عشق، قدسیت است، جاییکه من گنجهای عجیب حکمت الهی را به شما منتقل کردهام که روحالقدس قلبم را پر کردهاست و حقیقتاً آنها را انتقال دادهام و فراوان برای همهی کسانی که جدیانه میخواهند بدانید، مدیت کنند، چشیدن، جذب کردن پیامهای من تا تبدیل شوند به حکیم مانند من، کسب واقعی حکمت، حکمت قدیسها، حکمتم که این است: دانستن چهطوری خدا را کاملاً عشق بکنیم و ارادهی او را انجام دهیم.
پنجاه و پنج سال لطف بیپایان است، زمانیکه من به شما مدال صلح معجزهآسایی خودم، مدال شریکام یوسف، اسکاپولار خاکستریم را در اینجا دادم، منابع لطف، دعاها، سیزدهمین و هفتم. همچنین فیلمهای عجیب که پسرم مارکوس به درخواست من برای شما ساختند، که باعث شدتان مرا بشناسید، ظاهرشناسیهایم و پیامهایم را بدانید، درد و رنجم را حقیقتاً بفهمید و بدینگونه تبدیل شوید به آرامبخشهای واقعی قلبم. فرزندانی که شمشیرهای دردی از دلم با زندگی مقدس دعا، عشق و اطاعت خود بیرون میکشد، فرزندانی که دردم را بیشتر نمی�اضیدهاند با کشیدن شمشیرهای دردی از من با گناهشان، خویشفروشیشان، بدکاریشان، ناپاکیشان، دریغیشان، دروغشان، شورش علیه خداوند و مرا.
حقیقتاً اینجا یک مدرسه کامل را به شما دادم که قادر است بزرگترین و برجستهترین قدیسها در تمام تاریخ بشریت تولید کند.
ببینید فرزندان، چهطوری مادرتان شما را عشق کردهاست و چگونه پنجاه و پنج سال این بودهاند از یک عشق بیپایان، بدون حد عاشقی آسمانی برای شما که هیچکس دیگر هرگز به اندازهی من شما را ندیدهاست یا میتواند.
پس فرزندانم، دلهایتان را الان باز کنید تا شعلهی عشقم دریافت کنند، دلهایتان را با دعا بیشتر، خودتانی بیشتری برای من، قربانیان کردن، کارکردن بیشتر برای من گسترش دهید. بدینگونه در این سال یوبیل شعلهی عشقام حقیقتاً به دلهایتان وارد شود و دلهایتان را تبدیل کند به آن اثر عجیب و تمام شده قدسیتی که آمدم تا اول از پسرم مارکوس و سپس از طریق او در شما تولید کنم. بدینگونه میتوانم برای یزدبانم یک هدیه زیبا بدهم هنگام بازگشتش، مردم حقیقتاً مقدسی، مردمی خوشایند و بیعیبی در چشمهای او.
لطفا، بسیار لطفا دعا کنید تا شعله عشق من به راستی وارد شما شود و از قلبتان بیرون بیاید و دنیا را بسوزاند.
در اینجا در ژاکارئی، با شخصیت و کار پسرم مارکوس، من آرامش یافتهام، مجد یافتم، به هیچ وقت پیشتر مانند زمانی که کلمه گوشت شد یا وقتی مادر خدا شدم، چنین بلند شدهام. و قلبم در حقیقت از طریق تاباندن نور قدرتمند خود برتری خواهد یافت تا دنیا را از سلطه و زنجیر بند شیطان آزاد کند، قدرت جهنم را نابود سازد و به جهان یک عصر جدید صلح آورد.
در اینجا قلبم سرانجام آن عشق، همان عشقی که من و پسرم در سراسر دنیا جستجو میکنیم ولی نمی�یابیم پیدا کردهام. ۲۵ سال پیش آن را در یک کودک یافتم که قادر بود همه چیز به من بدهد و چیزی بیش از این نیست که مرا دوست دارد تا برای من خوشحالی، رضایت و لذت ایجاد کند. خودش را با درد، شادی، بیماری، مشکل، آزمون به من سپرده است، بر عشق من پایدار مانده و همیشه بیشتر از خودش مرا دوست میدارد.
این کودک پسرم مارکوس تادئوست که در او قبلا غلبه کردهام و دشمنم را شکست دادهام، و به وسیلهٔ او در زندگی میلیونها فرزندم نیز غلبه خواهیم کرد و سرانجام از طریق اینجا، ژاکارئی پسرم مارکوس پیشگوییهای لا سالت، فاتیما و همه ظهورهای من تحقق خواهد یافت و قلب پاکیزهم بیگمان برتری یابد.
به همه با عشق لوردز، فاتیما، کیتو و ژاکارئی مبارک باشید".