مارکوس، امروز دوباره تو را برکت میدهم و آرامشم را بهت میبخشم!
امروز از اولین ظاهر شدن من در سال ۱۹۸۵ دورافتاده در اولیوتو چیترا برای هشت پسر یاد میکنید تا دنیا را به توبه دعوت کنید!
آن روز در دروازه قلعه با پادشاه آسمانی در آغوشم ظاهر شدم و سوم مقدس را نشان دادیم! تا راهت رو بگویم و راز پیروزی را بدید!
اما پیامهای من از اولیوتو چیترا دنبال نشدند، نه اطاعت کردند. مردان بیروح شدند و نمی喚ده بودند که به من گوش بدهند! حتی پس از آنکه توها را با عشق و نعمت پر کردم. بنابراین خشونت، شر، نجاست، ترک دین کاتولیک، ارتداد در سراسر جهان گسترش یافت و جانها و ملتها را تاریکی پوشاند!
انسانها راهی از شر رفتند، پیامهای من را بیدرنگ رد کردند و با شتاب به دنبال لذت، خوشی، مصلحت شخصی و پول رفتند. بدون اینکه اهمیت زیادی برای پیامها که داده بودم بدهد، در حالیکه اشکهای فراوان ریخته بودم.
پس برای این جهان زمان عذاب خواهد آمد. آن بسیار بزرگ خواهد بود! و زمانی خواهد رسید که هیچکس انتظارش را نداشته باشد!
فرزندان من اطاعتکننده کاملاً آماده خواهند بود. اما کسانی که پیامهای مرا نپذیرفتهاند، غافلگیر شدهاند! و ایشان بدبخت هستند! . بهتر بود که حتی زاده نشده بودند!
من فرزندی حقیقی خود را میخوانم تا بیرون بروند و پیامهایم را به جانهای خیرخواهانی برساندند که هنوز مرا نمی�اندهاند! تا نور پیدا کنند و توسط نور درخشان دل من پاکیزه نجات یابند.
در کوهها و بامهای خانهها پیامهای عشق و آرامش مرا فریاد کنید! تا فرزندان خوبم در پرده من جمع شوند.
ناشده باشید اگر بعضی از مردم به شما نویند و شیطان خود را پادشاه دلها نشان دهد! چرا که سرانجام پیروز خواهم شد و او که همیشه با جلال و صدا عمل میکرد، توسط آن کسی شکست خواهد خورد که همیشه در سادهزیستی و سکوت کار کردهاست. سپس، تمام قدرت خانم نگهبان خورشید آشکار خواهد شد!
ایمان دارید! چرا که تو را به نام میشناسم! و همه آنها، تمامی اسمهای شما در دل من! نوشته شدهاند. آرامش! آرامش".