(خداوند) بنویس پسرم مارکوس، جمعه آینده، جمعه بزرگ درد و رنج من را در بدن خود احساس خواهی کرد. این آزارها را برای روح {ناشناس} و گناهکاران سراسر جهان، به ویژه سختگیرترینها، تقدیم میکنی. بدین ترتیب، رحمت و فضلم را بر همه آنها ریخته خواهم کرد و بسیاری از خطاهایشان را بخشیده و آنها را با نعمتهای و کمکهایی که برای رسیدن به نجات نیاز دارند، هدیه خواهم داد.
(مارکوس) "خداوند من و خدای من، میدانید که من از عشق به تو، همه دردی را که میتوانم تحمل کنم و آن را برای من تعیین کردهای، دوست دارم. اما رحمتت و فضلت را طلب میکنم تا آزارهای رنجشات را تحمل کنم، زیرا بسیار سخت و سوزاننده هستند، و ترسیدهام که نمی�ابرم."
(خداوند) "میهمانی! بترسید! در کنار تو خواهم بود تا کمک کنم، و مادرم نیز با تو خواهد بود در آن ساعت بسیار سخت. قوی باش و شجاع، و خودت را همراه من برای نجات روحها تقدیم کن. اگر کافیاً سخاوتمند و اطاعتکار هستی، بسیاری از روحها در آن زمان از امپراتوری جهنم نجات خواهند یافت، و بر بسیاری نور الهیام فرود خواهد آمد تا آنها را با فضل و روشنایی پر کند."
میهمانی و مادرم! قوی باشید، زیرا بسیار روح به این رنجهای شما وابستهاند تا خودشان نجات یابند! آنها را با عشق سوزانندهام دوست دارید، و اجازه دهید که من و مادرم تو را بر صلیب عشق و تعاون در نجات بکشیم."
(مارکوس) "خداوند عیسی، خدای حقیقی من، خودت را به دستهای مقدسترینتو سپردهام تا با من آنچه که میخواهی انجام دهی. جز آن چیزی که تو برای من میخواهی، هیچ چیز دیگر نمی�ابم. ارادهی تو بر من عشق و رحمت است."
(خداوند) "جهان به رنجترین Passionام فکر نمیکند، بنابراین بیشتر و بیشتر در حال حرکت به سوی هلاکت و محکومیت است. صلیبم توسط جهان مسخره میشود، چنانکه مادر مقدسم از روی دو بک به دختر کوچکم کاترین لابور گفت. حتی درون کلیسا نیز رنج را مانند بدترین طاعون طرد کردهاند؛ در هر لحظه تبلیغ شده که انسان باید با همه قیمتی خوشبخت باشد و بنابراین صلیبی خود را دور بیندازد تا آزاد شود."
چقدر نفر از لذتها و گناهان جهان به دلیل باور کردن این کلمات شیرین و جاذبهدار، دردها، عقبنشینیهای و دشواریهایی که اجازه دادم و برایشان فرستادم را رد کردند، و تنها وسیلهای بود که میتوانستم با آن آنها را نجات دهم!
چند نفر پاشنه خود را علیه من برگرداندهاند، از من به عنوان بیعدالتی، ظلم و شر شکایت کردند زیرا اجازه دادم آنها در زندگی رنج بکشید! چند نفر آنها که میگویند آزاد بودن و شادمان شدن این است که رنج نکنیم و صبر کنیم، بلکه شادی این است که از همه چیزهایی که انسان را آزاردهنده یا ناراحتکننده باشد خودداری کرد.
چند نفر عذاب من را به یک درام ساده یا حتی واقعه تاریخی و سیاسی کاهش دادهاند، آنرا از تمام ارزشهای فداکاری و فراطبیعی محروم کردهاند، بدین ترتیب روحها را از قلب مقدس و غمگین من دور میکنند و هر گونه شکرگزاری، عشق و شناخت برای من و مادر قدیسترین من که با من در سطح معنوی و فراطبیعی صلیب شد تا حد رسیدن به نقطه اوج مقاومت فیزیکی و روحانیاش.
چند نفر بر صلیب من، خون ریخته شده من و اشکهای خون مادر غمگین من میگذرند، روحها را که چنین رفتار دارند بیحسی، احساسیگرا و سطحی خواندهاند، هیچ چیز از علم کلام و دانش کتاب مقدس ندارند، حتی آنها را به عنوان فقیران آگاهتی در زمین کشاورزی توصیف کردهاند، چیزی جز تلاوت تراویس نمی�وا میکنند، بنابراین همه آنچه که انجام میدهند یا نشان میدهند پیش 'ما' بیارزش است.
آه! اگر این احمقها و هیپوکریتهای غبی به دانستند که حکمتشان خالی از من است، و یک اشک ریخته شده با عشق واقعی برای من و مادرم ارزش بیشتری دارد تا تمام کتابهای علم کلام جهان را بر سر زبان آوردن!
آه! اگر آنها فقط بدانستند که متنهای کتابهایشان مردهاند، و زندگی یک درمانگر از آرز، برنادت سنت و ریتا مقدس ارزش بیشتری دارد تا هر چیزی دربارهٔ علم کلام دانستن، اما همه آنچه من خواستم انجام دادند. پس پسر، به کل دنیا فریاد بزن که تنها یکی چیز را از روحها میخواهم: عشق!
به من بیایید همه شما، نه برای آزمودن و جستجوی من، بلکه برای عاشقی با تمام دل و جان خود به من، زیرا مقاومت میکنم در برابر آنهایی که سعی دارند من را آزمایند و تنها فضل و دانش من فقط به آنها است که سادها عشق من کنند! بدین ترتیب عمل کردم در پارای، لوردز، فاطمه، ژاکارئی و سایر مکانهایی که توسط فراستی من برگزیده شدهاند!
هوشمندانه با من. نه!!!
عشق، بله! عشق! عشق! عشق!
پسرم، جهنم به دلیل کتابهای زندگی من و مادرم در آغوش خشم است! شیطان فریاد میزند، غوغا میکند، لانهاش را لرزاندهاست از نفرت نسبت به این کتابها و تو، زیرا موفق نشده که تو را بکشد. اما بیم نکن: مادرم و من برای دفاع از تو و نگهبانی از تو هستیم.
آنها را در برزیل و جهان پخش کن، پسرم! سریعتر از یک ببر و چابکتر از عقابی باش! به عنوان شوالیه تعقیب ناپاکت، باید آنرا با هر قیمت دفاع کنید و ایمانهای پروتستانتی و مخالفان حقیقت که برزیل و دنیا را تصرف کردهاند شکست دهید و خطاهای آنان در روحها را نابود سازید. با پیامهای ما و این کتابها پیشروی خواهی کرد و پیروزیهایی آشکار خواهد بود!
در صلح من بمان، و عذابم و اندوه مادرم را در کلیسا و جهان به هر طریق ممکن بازگردان.
'میزبان من' در قلب من آرام میگیرد و با من برای همیشه متحد شود!