(مارکوس): (مریم مقدس در عصر ظاهر شد. او من را از غمی که داشتن صلیب کوه همه شکسته شده توسط عبادت کنندگان شیطان بود، آرام کرد. گفت که باید قوی باشیم، زیرا تلاش بسیار سخت خواهد کرد تا ما را نابود کند، اما خدا به کمک ما میآید.
در شب دوباره ظاهر شد. چند روز قبل وعده داده بود که من را در لحظهٔ اعلام و تجسّم عیسی نشان دهد. مادر مقدس در آسمان با "عیسی مبارک باد" از ما سلام کرد. آرامش به ما آرزوی داد، و ادامه داد:)
پیغام و دیدار
"پسرم، همانطور که چند روز پیش وعده داده بودم، اعلام را به تو نشان میدهم؛ لحظهٔ آنکه کلمه از آسمان نازل شد و در خانه مادرم اقامت گزید. بنگر پسرم، و از من بیاموز تا یک بله سخاوتمندانه به خداوند بگویم.
شما همه باید به آنچه که خدا از شما میخواهد، بله بگویید".
(مارکوس): (مریم مقدس یک نوع 'پنجرهٔ بزرگ' یا صفحه بزرگی را باز کرد. چند صحنه شروع به پدیدار شدن کردند.
شهر کوچک ناصره را دیدم. گروهی از خانههای سنگی بود. مردم که تختهها را میکوبیدند؛ کودکان در اطراف دویده بودند؛ زنان با جریبه آب بر سرشان و سبدها در دستشان.
دیدار یک خانه کوچکتر را به من نزدیک کرد. در در آن، دختری 'زیرگوش آبی' بود که زخمهایش را درمان کرده و برخی غذا به یک گدا داد. او چند پوشاک برای پوشش خود داده و با اشک ریخته، همدردانه از رنج این مرد بود.
او شروع به دعا کرد. لباس سفیدی بر تن داشت، روسری صورتی، و پرده آبی که شانههایش را میپوشاند. دستهایش روی آن بودند. موهای او سیاه بود. حدود پانزده ساله نظر میرسید. ناگهان در حین دعای خود، باد قویای موهایش را تکان داد و روسری بر سرش را لرزان کرد. ترسناک به نظر رسید. این چه بودهاست؟ روسریاش را دوباره روی سر گذاشت و مجدداً دعا کرد.
ناگهان باد دوباره گذشته، اکنون روسری و پرده را تکان داد. او نگاه کرد: یک نور بزرگ آمد، و در وسط آن، فرشته عظیم سنت گابریل ظاهر شد. با تعجب و ekstazi در این لحظه گرفتار بود. غیرقابل حرکت، زیبایی فرشتهٔ عالی را تماشا میکرد.
فرشته سنت گابریل چیزی مانند یک گل سفید یا بهتر بگوییم، 'گل از نور' داشت. پیش او زانو زد و گفت:
(فرشته بزرگ سنت گابریل)"- پرنده، پُرِ لطف! خداوند با توست. برکتدار هستی میان همه زنان".
(مارکوس): (او فکر میکرد و به معنای این سلامت اندیشید. آنگاه فرشته بلند شد و ادامه داد:)
(فرشته بزرگ سنت گابریل)"- تو پاکی هستی، مریم! خداوند عالیقدر بسیار با توست! لطف یافتی پیش از خداست. اینک میبینیش که باردار خواهی شد و یک پسر به دنیا خواهی آورد، که نامش را عیسی گذاری".
او بزرگ خواهد بود. او «پسر خداوند عالیقدر» خوانده شود، و خدای خدا به او تخت پدر داوود خود را بخشید، و برای همیشه در خانه یعقوب حکومت خواهد کرد، و پادشاهیاش پایان نخواهد یافت".
(مارکوس): (وی پرسید:)
(مریم مقدس)"- چگونه این اتفاق میافتد اگر من مردی نمی�دیدم؟
(مارکوس): (فرشته پاسخ داد:)
(فرشته بزرگ سنت گابریل)"- ترس نکن، مریم! روحالقدُس بر تو نزول خواهد کرد و قوت خداوند عالیقدر تو را با سایهاش پوشانده است. این همان قدرت اوست که باعث بارداری تو میشود؛ بنابراین، آن مقدسی که از تو زاده شود «پسر خداست» خوانده خواهد شد".
اینک الیزابت خویشاوندت در سنین پیشرفتهاش باردار شده است و اکنون شش ماههاست، او که نامش را بیفرزندی میگفتند؛ زیرا برای خدا هیچ چیز غیرممکن نیست".
بیشتر از همه خداوندت را دوست داشته باش! تمام مردم به وسیلهٔ عیسی نجات خواهند یافت؛ و تو با «بله» خود مادرِ خدا خواهی شد. چشمهای خداست که بر تو فرود آمده است، و لطف خداوند عالیقدر تو را برگزیده است".
(مارکوس): (وی پاسخ داد:)
"اینجا بندهٔ خداست! به من بر اساس فرمانت انجام شود! بهتر است که بمیرم و رنج ببرم تا تو را دوست نداشته باشم و از فرمانهایت سرپیچی کنم، خداوند".
(مرقس): (روحالقدس را در شکل کبوتری روشن دیدم. خودش را به زبانی از آتش تبدیل کرد که بر مریم مقدس فرود آمد).
فوریاً، چشمهای او روشن شد، صورت آرام و نرم بود، غرق در نور. فرشته از نزد او رفت و کلام گوشت شد در آن ساعت. من خداوند زنده یسوع را در روح مقدس مریم مقدس دیدم. او او را ستود، غرق شده در اقیانوس بیانتهای الهیت پروردگار.
پیرامون صحنه ناگهان منقرض شد، با بسته شدن 'پرده بزرگ'، و مریم ما را به اطاعت تشویق کرد، سپس به آسمان بازگشت).