(مارکوس): (من با دوستانم در یک جشن کوچک بودیم. خانوم ساعت ۱۱ و ۲۰ شب ظاهر شد. او به من تولد مبارک گفت، سپس شروع کردیم صحبتهایی خصوصی بین خودمان انجام دهیم. او دربارهی راز پنجم سخن گفت. او با محبت از من بغل گرفت و برکتش را برایم داد)
(مارکوس): (من با دوستانم در یک جشن کوچک بودیم. خانوم ساعت ۱۱ و ۲۰ شب ظاهر شد. او به من تولد مبارک گفت، سپس شروع کردیم صحبتهایی خصوصی بین خودمان انجام دهیم. او دربارهی راز پنجم سخن گفت. او با محبت از من بغل گرفت و برکتش را برایم داد)
منابع:
متن این وبسایت به طور خودکار ترجمه شده است. از هرگونه خطا پوزش میطلبیم و لطفاً به ترجمه انگلیسی مراجعه کنید