۲۰۱۶ ژانویهٔ ۱۷, یکشنبه
کاپل تعظیم

سلام، عیسی که همیشه در مقدسترین بدن مذبح حاضر هستید. من به شما ایمان دارم و شمای را ستایش میکنم پادشاه و خدایی من. خداوند، از قداس مقدس امروز تشکر میکنم. شادیبخش بود تا شما را در ارتباط مقدس دریافت کنیم. دیدن کودکان که امروزه در برنامه تائید (مراسم انتخاب) هستند بسیار گرمدلکننده بود. آنها خیلی زیادیند! ستایش به تو خداوند!
عیسی، از حضورت با من این هفته در زمانهای سخت تشکر میکنم. بد نبود، زیرا میدانستم شما همراه من هستید. احساس حضور شمای را کردم، خدایا. (گفتگو شخصی حذف شده)
خداوند، ([نام مخفی]) هنوز خوب نیست و درد شدید پشت دارد. لطفا به او کمک کنید. اگر این اراده شما باشد، او را درمان کنید. اگر میخواهید از طریق پزشکان او را درمان کنید، لطفاً راهنمایی وی را به پزشک(ها) مناسب انجام دهید. خداوند، این یک صلیب بسیار سنگین برای اوست. لطفا آنرا بلند کرده تا وزنش دشوار نباشد. عیسی، شما گفتهاید که میتوانیم دعا کنیم تا صلیبان بالا برده یا کاملاً برداشته شوند. جای من نیست که از شمای بخواهم این صلیب را از ([نام مخفی]) بردارید. شما او را دوست دارید و فقط بهترین چیزها برای او خواهان هستید. مطمئن هستم بسیاری روحها توسط این صلیب سنگین نجات مییابند، اما لطفاً آنرا بلند کنید تا حداقل تحملپذیر باشد. لطفا عیسی. شما به من گفتهاید که اگر بارهای خود را به شمای سپارم، تمام کار سختی را انجام خواهید داد. از شمای میخواهم این بار سنگین و دردی غیرقابل تحمل ([نام مخفی]) را بردارد یا حداقل شدت آنرا کاهش دهید. لطفا عیسی. خداوند، پشت ([نام مخفی]) نیز او را آزار میدهد. لطفاً به او کمک کنید همچنین عیسی. ما نیاز داریم به یاری شمای. شما داروی همه مشکلات زندگی هستید، خدایا. شما پزشک بزرگ، درمانگر و نجاتدهندهاید. ارادهی شما کامل است و در شمای ایمان دارم، خداوند. عیسی، آیا امروز چیزی برای من میگوید؟
“بله دخترم. خیلی چیزها داریم گفتن. فرزندم، تو را و پسرم ([نام مخفی]) آماده میکنم. به شما زمانی دادم تا کارهای نهایی که باید انجام شوند برای انتقال خانوادهی شمای تکمیل شود. برخی از این کارها فیزیکی هستند مانند بستهبندی. بعضی نیز روحانیاند. من آرزو دارم از این زمانی که به شمای دادهام استفاده خوب کنید. اکنون بیشتر وقت خواهید داشت تا دعا و تفکر بر همه چیزهایی که به شما گفتهام انجام دهید. میتوانید با محبوبان خود قبل از خروج بیشتری زمان بگذراند. آنرا یک خروج تصور کن، فرزند کوچولوم. این برای تو کمی افراطی به نظر میرسد، دخترم. آیا نیست؟”
بله خداوند. شما همه چیز را میدانید عیسی. هر فکر من را میشناسید. شگفتزده هستم که این کلمه خروج را استفاده کردهاید. نمیتوانم زندگی کوچک خودم را با چیزی چنین بزرگ مقایسه کنم. مطمئن هستم قصد شمای از تعریف این کلمه است، در مقابل رویدادی که در کتاب شما رخ داد وقتی موسی قوم شمای را از مصر بیرون آورد.
«فرزند من، آنچه میگویم آن را میفهمم. انتقال خانوادهٔ تو توسط من هدایت شدهاست. این چیزی نیست که خود انتخاب کردهای و مکان نیز به انتخاب شما نیست. همهی خانوادهها که هدایت، راهنمایی یا دعوت میشوند تا به جامعههای مادرم بروند، در واقع از یک سبک زندگی خارج میشوند که مانند بردهداری شده است، چنان پر از فساد که فرهنگ شرور این بودهاست، و به سوی یک روش جدیدی رفتهاند که مادرم برای فرزندانش تعیین کردهاست. این حقیقتاً خروج است. ممکن نیست حالا چنین بپندارید اما بعداً تعداد زیادی مردم در مناطق جغرافیایی مختلف نقل مکان خواهند کرد. آنها هدایت میشوند تا بدینسان عمل کنند، به خاطر امنیت خود. اکنون شروع به فهمیدن آن کردهای؟»
بله، عیسی. بله! شکر خداوندت!
«کوسهٔ کوچک من، داستان خروج را دوباره بخوان و بر روی آن تفکر کن. شروع به دیدن موازیهایی که وجود نداشتی میکنی با عصر حاضر و جهتگیری مادرم برای تو. همچنین ویژگیهای مردم امروز را خواهید دید که شبیه آنچه در قوم یهود توصیف شدهاست. بر این موضوع فکر کن، فرزند من. بیشتر از پیش فهمیدهاید، کسانی که به شما فرستادهام.»
بله، عیسی. شكر خداوندت!
«فرزندم، میدانم این هفته برای تو سخت بودهاست. مادرم و من با تو هستیم. همه چیز خوب خواهد شد. به کسانی که باقی ماندهاند و بدون حضور شما گمشده هستند کمک خواهم کرد. با کسانی که دوست داری نیز خواهم بود، زیرا آنها را هم دوست دارم.»
بله، عیسی. میدانم توشان را بیشتر از من دوست داری چون عشقت کامل است. اما آنان دوستانم هستند و من بهشان علاقهمند هستم. بسیاری از آنها را دیگر نخواهم دید. آنها را برکت دهید، عیسی. شان را نزدیک قلب مقدس خود نگهدارید.
«کوسهٔ کوچک من، با من راه میرویی و زمان تغییر جهت مسیر تو رسیدهاست. ارادهٔ من این است که شروع به آمادگی نهایی کنی. تمرکز بر آمادهسازی خانهات و همچنین تکمیل آنچه برای آغاز ساخت در ملک جدیدت لازم است داشته باشید. زودتر از آنکه فکر کنید، همه چیز جای خود را خواهد گرفت و حتی اکنون شروع شدهاست. به من اعتماد دارید. همه چیز خوب خواهد شد. آیا یاد داری که گفتم وقتی اجازه نهایی صادر شود، همه چیز سریع پیش میرود؟»
بله، عیسی. یادم است.
«آن زمان اکنون است، فرزندم. وقت آن رسیده که روی شروع کارهایی تمرکز کنید که در مورد (نام مخفی شده) مربوط به ساختمان و انتقال شما لازم هستند. بر روی پاکسازی و دریافت تمامی مجوزهای لازم برای ساخت آغاز کنید. (نام مخفی شده)، پسرم من میدانم که احساس انزوا از اقدامات کردهای، اما چنین نیست. تو کار خدا را انجام میدهی و با سرعتی پیش میروی که توسط من تعیین شدهاست. باید اینگونه باشد، پسرم. آمادهسازی و شکلگیری شما یک فرایند آرام بوده که پشت پردهها اتفاق افتاده است. همه چیز مطابق برنامه من است. به فرزندان خود هدایایی متفاوت میدهم و هدایاهایی که به تو دادهام هنوز مخفی هستند، پسرم. برای مدت طولانی نخواهند بود. روی تکمیل تمامی کارهای لازم برای شروع فرایند ساخت تمرکز کنید. در همین حال باید بر یک بستهبندی نهایی نیز متمرکز شوید. من میدانم که صلیب رنج را تحمل میکنی، پسرم و این هم به پاکسازی و آمادهسازی تو کمک میکند. درمان دریافت کن تا بتوانی از نظر فیزیکی برای کارهای سخت پیش رو آماده باشی اما آرام بمان. (نام مخفی شده) شما اکنون در دسترس است و میتواند بیشتر در امور آمادگیها کمک کند. این بارها، وظایف، کاری که به تو سپرده شده را با هم تحمل کنید. اکنون باید روی هدف خود تمرکز کرده و آنچه توسط پدرم برایت تعیین شدهاست برآورده کنید. وقت آن رسیده است، فرزندان من تا آمادهسازیهای نهایی را تکمیل کرده و پروژه بزرگ ساخت و سپس انتقال شروع شود. به یاد داشته باشید که با شما هستم. هر کاری، چالش یا مانعی را در دعا نزد من آورید. پاسخ و راهنمایی را برایت فراهم میکنم، پسرم. روحالقدس تو را الهام خواهد کرد و قدیس یوسف مقدس نیز راهنمایت خواهد شد. همه چیز را پیش از خدا در دعا و تضرع آوردار کنید. تأمین خواهند شد. آیا دیدی که چقدر این مهم است! به شما اطمینان میدهم پاسخهای دعاها دربارهی مأموریت. با اعتماد به من، عیسی تو هستم زیرا همراهت هستم. ما با هم کار میکنیم.»
مرسی، عیسی. ستایش خداوند! عیسی، مرسی برای شوهرم. او مردی خوب است و از عشق و حفاظتش سپاسگزاری دارم. مرسی، خدای من.
«به خوبی آمد، دخترم.»
“گوسالهام کوچک، از پسرم (نام حذف شده) شنیدی که روح من به او گفت تا این پیشنهاد را به تو بدهد. این توصیه از جانب من بود. برای تو و تمام خانوادهت تأمین میکنم. تنها کافی است بپرسید و باز باشی در برابر هدایتهای روح قدس من. همانطور که وی پیشنهاد کرد، عمل کنید. در همین حال، کمک کن تا (نام حذف شده) را آموزش دهد تا با انتقال عقب نماند. زودتر یا دیرتر زمانی خواهد رسید که او برای این تغییر شاد و همزمان غمگین باشد. برایش سخت است تمرکز کند و یاد بگیرد. از این زمان آمادهسازی به بهترین نحو استفاده کنید. همه چیز خوب میشود. من همراهت هستم. وقت ما باهم امروز کوتاه است، دخترم و پسرم. من همراهت هستم. حالا که برنامهات اجازه دارد در طول هفته برای جهتدهی بیشتر برگردانید. اکنون برود در صلح من. تشویق شوید، زیرا پدریام طرحهایش برای تو به نفع تو و دیگران است. برو در صلح من، باریکم میکنم در نام پدرم، در نامم، و در نام روح قدس من. باشی صلح، عشق، شادی، رحمت. خبر خوب را به همهای که ملاقات میکنی برسانید. دوست دارم توها، فرزندان مرا از تجدید حیات. ما باهم راه پیش رو را پیمایید.”
سپاسگزارم، عیسی. دوست داریدم.
در صلح باشی، فرزندیام.”
سپاسگذارم، خداوند.