به نام پدر و پسر و روح القدس آمین. مادر مقدس با ما اینجا زندگی کرد، مانند آنچه در هرولدسباخ انجام داد. اجازه یافتیم که قبل از قداس قربانی مقدس ترانهای را بخوانیم: "ما از دور به چمنهای هرولدسباخ آمده ایم ..." زیرا مادر مقدس همراهی ما بود و ما را با هرولدسباخ متصل ساخت.
مان بسیار نزدیک هستیم، اگرچه در آنجا قابل دیدن نیستیم. ما در ملاتس نبودیم، بلکه با زائرین در هرولدسباخ بودندیم. بنابراین این ترانه. در بوکت روزا میستیکا که در کابلی خانه مادر مقدس قرار دارد، مرواریدهای ویژه و الماسها در هر گل وجود داشت. طی قداس قربانی مقدس آنها در تابش روشن براقیده شدند.
ملکه گلوهایشان از هرولدسباخ امروز سخن خواهد گفت: من، مادر عزیز شما و ملکه گلهای هرولدسباخ، امروز به وسیله ابزار و دختر مطیع و متواضع خود آن سخن میگویم تا شما، زائرین محبوب من از نزدیک و دور، این جریانهای قدرتمند نعمتها را در خانه شکوه دریافت کنید. سپاسگزارید، فرزندان عزیز من، زیرا این قداس قربانی مقدس که فردا در غار جشن خواهید گرفت، با خانه شکوه در ملاتس ارتباط نزدیکی دارد.
فرزندان محبوب من، چقدر به شما تازه شدهام، آن کوچکم! از ۸ ژوئن ۲۰۱۴ تا اینجا دوری داشتهاید. هشتم ژوئن جشن پنجاهه بود. آخرین اعتراض در این روز بود و برای تو، فرزند عزیز کوچولو، مانند مراره بود زیرا اجازه دریافت هیچ objections نداشتید تا هشتم ژوئیه چون باید تعظیم میکردید و تعظیم شما بسیار سخت بود در طول این بیش از ۵ هفته. با تواناییهای انسانی خود نمیتوانستید تحمل کنید اما به شما قدرت الهی دوباره داده شدهاست. تعظیم را پذیرفتید، اگرچه گاهی برای تو سختی داشت 'بله پدر' بگویید. اگر ذهنت تاریک شد - بنابراین در طول این ۵ هفته بود - از عقل انسان خود محروم شدید و کمی دربارهٔ زمان حال میدانستید و باید در تاریکی ماندید. موقتاً به شما جهنم را نشان دادم، فرزند عزیز کوچولو من.
بله، مادرت با تو بسیار رنج کشید، چون این زردا و سرکهای که پسرم نوشید، تو هم باید تا آخرش بخریدی. برای مادر عزیزتو و ملکهٔ گلهای هرولدسباخ سخت بود دیدن اینکه تو چنین رنج میکشی. من تو را با فرشتگانم پشتیبانی کردم، همین است که در جای خودت امن بودهای و این رنج روزانه را دوباره قبول کردهای. پسرم باید از توت مانند یک توپ بیلیارد استفاده کند تا کشیشها نجات یابند. هرروز رنجت بدتر شده یا بیماری دیگر وارد شد. تو نمیتوانستی باور کنی و گاهی حتی توانایی باور کردن نداشتی. پرسیدی: "چیز دیگری به من میگذرد؟ کجایم؟ عیسی مسیح، پسر خدا هنوز در دلم هست که باید این رنج را دوباره تجربه کند؟" گفتید: "من نیست که رنج میکشم," گفتی, "بلکه اوست که در من رنج میکشد."
چقدر سخت شنیدهاید شنبه قبل از پنجاهتوم، ۷ ژوئن ۲۰۱۴. چقدر مورد تحقیر قرار گرفتید. اما نه توها، فرزندان عزیزم، بلکه پسرم از این مکان بزرگ دعا و زیارت ویگراتسباد اخراج شد، جایی که من به عنوان مادر و ملکه پیروزی ستایش میشوم. و تو، کوچکام، باید رنج کشیدی و حتی اجازه ورود به این جای نداشتی. در آن روز یک گروه پلیس دستور داده شده بود تا تو را، کوچیکم، از این مکان دور نگه دارد. بیدلیل، شما همه ممنوعیت وارد شدن دوباره به این محل دعا و زیارت ویگراتسباد دریافت کردید. حتی توها، پیروان کوچکام که میخواستند ویگراتسباد را تجربه کنند، شاهد اولین صلیبکشی پسرم شدند، چون رهبر مرکز دعای ویگراتزباد در آن روز پسرم را صلیبکرد. "او را صلیب کنید," گفت. "با او بر روی صلیب و پیامها را دور کنید. من آنها را نمی�یدم، نیازی بهشان ندارم. من رهبر هستم و مسئولیت دارم. من حاکم این جای هستم، و ممنوعالورود خانه برای همه اعلام کردم" - نه فقط برای گله کوچکام، بلکه برای تمام پیروان. همه توسط پلیس تعقیب شدند، چون یک گروه بزرگ پلیس فراخوانده شده بود، و پیروان عزیزمن باید همان شب ویگراتزباد را ترک کنند، اگرچه این رهبر حتی این زیارتمها را نمی�یدمید، آنها را ندیدم، پیامهای کوچکام را نشنیدم، هرچند که با کوچیکم رو در رو سخن نگفت و دید. پس نفرت به دلش وارد شد و شیطان او را هدایت کرد.
تو، فرزند کوچکم، اجازه نداشتی که آن شب به آنجا بروی. تو پیشتر از این عفو دریافت کردهای و رنج کشیدی، بیش از حدی که میتوانست درک شود، زیرا میدانستی که من، مادر محبوبت، رنج میکشم و شما، فرزندیهای کوچکم، نباید با من در آینده در این مکان بزرگ عبادت و زیارت باشید. برای همهی شما پایان شد. مادر محبوبتم از این ممنوعیت خانهای که به پسرم عیسی مسیح و من، مادر محبوبت، مادر و ملکه پیروزی داده شدهاست، بیشترین رنج را میکشم. همینطور در اینجا خواندهامشون و همینطور میخواهم کار کنم. ظاهر خواهم شد، حتی اگر من و همهی دیگر مؤمنان و زائرین کاتولیک رسمی اخراج شدهایم. شبها حتماً باید محل سکونت پیدا کنند. از خانهٔ زائران بیرون رانده شدند. چه ظلمهایی توسط پلیس و علاوه بر آن دفتر دادستان انجام داده شد. تمام اینها در فراماسونری خلاصه شد.
آره، فرزندانم، گفته میشود: جام را تا زمانی که خالی شود بپوشید. برای شما با سرکه و مرار پر شدهبود. تو باید آنرا نوشیدی زیرا من، مادر محبوبت، به این دلیل رنج کشیدهام چون پسرم، که در دخترم آنا بینهایت رنج میکشد و دوباره براساس رهبری یا همانطور که خودش گفتهاست مدیر برای صلیب رفته است. نه، او یک مدیر نیست. مدیر در دنیا گفته میشود اما او قسیس من هست و باقیماندهٔ قسیسی پسرم عیسی مسیح خواهد بود. چه گناهی بزرگ کردهست و چقدر باید رنج بکشد. تو نیز فرزند کوچکم، همان روز برایش کفاره کردی. پنجاهه بعدی تنها یک کفارهٔ تو بود. در آنروزها گریستی زیرا روحالقدس توسط این زائران به ویگراتسباد هدایت میشد. آنها برای روحالقدس دعا کردند و نمی�د توانستند او را آنجا بیاورند چون رهبری مکان عبادت مانع شد. روح خدا نبود که او را راهنمایی کرد بلکه روح شیطان بود. بدینسان شریک در شر شد. اما فرشته بزرگ میکائیل همهی شرها از تو دور نگه داشته است.
فرزندان محبوبم، شجاع باشید و مانند آنکه برای مادرت صبح اینروز مبارزه کردید مبارزهٔ خود را ادامه دهید. حتی اگر رنج و عدم فهم شما را بگیرند، باید مبارزهای که در دست دارید برپا کنید. میبایست دربارهی آن صحبت کنید و دربارهٔ اینکه چگونه مبارزهٔ بعدی را دنبال کنیم توافق کنید. نمی�د توانسته باشید فقط آرام نشینید. اکنون مبارزهٔ بزرگ ویگراتسباد تنها شروع شده است.
آیا میپنداری، فرزندان محبوبم، که پدر آسمانی مهربان وقتی من به عنوان مادر آسمانی در اینجا چنین بیارزشیدهام و پسرم عیسی مسیح از مکان عبادت بیرون رانده شدهاست؟ این یک ظلم بزرگ است. رهبری باید رنج بکشد. هیچ راه دیگری نیست چون اعمال شرورانهای که انجام دادهاند نیاز به کفارهٔ سنگین دارند. تو نیز هنوز برایش کفارهٔ بیشتری میبایست بر عهده گیری، حتی اگر پیشتر بسیاری از کفارهٔ خود را پذیرفتهاید.
از اینکه میخواهید در برابر رنجهای بسیار زیادی که برای کشیشانم تحمل کنید، سپاسگزاریم. من میخواهم کشیشانی که مرا به پسرم بازگرداند، کشیشانی را که منصوب شدهاند و نمی�یستند و از کلیسا مانند این من کنار ایستاده بودند. ب. تا او را برهنه در برابر همه شما، فرزندان عزیزم کشیشها، نشان ندهیم، فقط حروف اولش را ذکر میکنم. اما همه میدانند که به کیس گفته شده است. و حالا برای بیحیاگری بعدی از قبلی کپلان کلیسا مریم ملکه صلح رنج خواهید کرد. او نیز احساس خواهد کرد که کاملاً از مسیر ایمان کاتولیک خارج شده است. این ب. کاملاً گم شده است و یک روز باید عقلش را از دست بدهد تا نجات یابد. من، مادر آسمانی، به دعاهای شما پاسخ خواهم داد وقتی رنج میکشیدهید. اما پسرم در شما بیشتر و سختتر رنج میکند. او این ب. حتی برای تو، فرزند کوچکم، راهنمای روحانی انتخاب کرده بود تا بتواند نجات یابد. البته فوراً خود را نجات نداد. با غرورش مرد شروری وارد شده است. و حالا توسط کاتولیکهای قدیم مورد توجه قرار گرفته و کاملاً از کلیسا کاتولیک دور شده است. این برای من به عنوان مادر و ملکه کشیشها تلخ است. همه کشیشان را دوست دارم. برای هر کشیشی که گمراه میشود، باید رنج بکشم. دل آتشین عشقم سنگینی تر و سنگینی تر میشود زیرا شعله عشق در حال خاموش شدن است و پسرم او را به اراده خودش و همچنین این رهبر در ویگراتسباد ترک کرده است. و این برای این دو کشیش، مانند سومی که هنوز در یک کلیسا است - همچنان گویم - تلخ است.
تو، فرزند کوچکم، غرق میشوئی اگر همه چیزهایی را به تو بگوم که من به عنوان مادر کلیسا دربارهٔ پسر عزیزم دوست دارم. رنج من بدتر و بدتری میشود. تو، فرزند کوچیکم، چنان مورد عشق پدر آسمانی قرار گرفتهاید که او بر شما رنجهای بزرگ تحمیل کرده است. از اینکه با تو بازی کردند تلخ بود برای او. یک بیماری پس از دیگری به خاطر گناهان کشیشها که مرتکب شدهاند و همچنان میشوند، بر عهده گذاشته شد زیرا کلیسا حتی بیشتر فرو خواهد ریخت. هیچ چیزی از کلیسای کاتولیک باقی نخواهد ماند.
اما پسرم عیسی مسیح در سهگانه پس از آن پرچم پیروزی را برافراشته و نیشان سلطنتی را با دست محکمی گرفته خواهد بود. به این باور کنید، محبوبهای من، و خودتان را اغلب با آب مقدس مبارک کنید زیرا شیطان باید روند. او خصوصاً میخواهد شما را، کوچکام، جادو کند، و با حیلهای که تقریباً نمیتوانید آنرا تشخیص دهید، قصد دارد شما را از کلیسای حقیقی دور کند. این آرزواش است. اما هرگز پدر آسمانیتان شما را تنها نخواهد گذاشت. من در زمانی که شیطان میخواهد به نزدتان بیاید، با همه فرشتگان خودتان را محاصره خواهم کرد زیرا دوست دارم و چون روح کوچکاتون برای فداکاری هستید، مانند تو، محبوبمونیکا، رنجتان خواهند بود.
دو روح فدا در خانه شکوفایی برکت و نعمتی میآورد. چیز بزرگی است که اجازه یافتن به عنوان یک روح برای فداکاری و تحمل رنجهای نجاتدهنده باشد. اما من میدانم، محبوبترینام، چگونه شما اغلب ناامید شوید زیرا در انسانیت خود ضعیف هستید ولی با قدرت الهی از طریق بسیاری از رنجها تقویت خواهید شد. نجات روحان بر عهدهیتان است. چه بیشتر اجازه یافتن به رنجیدن دارید، بیشتر کشیشهای نجات یافته و از عذاب ابدی رهائی پیدا میکنند. ساویور محبوبتانت را برای این که چنین صبر، مهربانی و عشق زیادی برای کشیشان دارد که او را ترک کردهاند، انکار کردهاند، قصد دارند زندگی خودشان را رهبری کنند و گناههای بزرگی مرتکب شوند، یک گناه پس از دیگری در حال حاضر، و نمی�ابند بین ایمان کاتولیک حقیقی و ایمانی اشتباه.
اکنون مادر محبوبتانت میخواهد شما را مبارک کند، خصوصاً تو، کوچکمون، و با فرشتگان من نیرو بهدستآورید زیرا با گلهی کوچیکتان محافظت شدهاید که باید ادامه دهند تا پایان برای پشتیبانی از شما.
استقامت داشته باشید، هشداردهنده باشید و قوی شوید چون در اعتماد عمیقی به پسرم هرگز نمیتوانید افتادن یا دور شدن از ایمان کاتولیک حقیقی را تجربه کنید. هدیهی تشخیص دادهشده برای شما بیشتر خواهد شد و روحالقدس با شماست تا همه چیزها را در روزهای آخر قبل از ظهور پسرم عیسی مسیح همراه من، همفداکارش و فاتح و ملکه ویگراتسباد، تشخیص دهید.
پس شما همهیتان را مبارک میکنم چون دوست دارم و قصد داریم که شماستان به قلبِ آتشینمون فشار بدم که با قلبِ آتشین پسرم عیسی مسیح متحد شدهاست و با قلوبتانتان ادغام شده. با تمام فرشتگان و قدیسان شما مبارک، محبوب و محافظتشدهاید در نام پدر، پسر و روحالقدس. آمین.
ممنون، فرزندان محبوبمن، برای همهی عشقتان مادرِ شماست با شما در تمام ساعتهای دشوار خواهد بود و همراه شماستان رنج خواهند کرد. آمین.