۲۰۱۱ ژانویهٔ ۱۶, یکشنبه
دومین یکشنبه بعد از ظهور خداوند.
پدر آسمانی پس از قداس مقدس ترنتین و عبادت مقدس در کلیسا خانگی گوتینگن با وسیله خود دختر آن را سخنان جدی میگوید.
بسم الله الرحمن الرحیم امان. امروز دومین یکشنبه پس از ظاهر شدن خداوند را جشن گیریم. دوباره فرشتگان بسیاری از همه جهات به این کلیسا خانگی در گوتینگن آمدند. فرشتگان اطراف کودک عیسی در تابه، مادر مقدس، تابوت و خاصه بسیار فرشتگانی حول علامت پدر جمع شدند.
پدر آسمانی خواهد گفت: من پدری که از این لحظه به وسیله ابزار خود دختر آن را سخنان میگویم، او کاملاً در اراده من است و تنها کلماتی تکرار میکند که از من آمدهاست.
بچههای عزیزم، بچههای پدرم، ایماندارانم، گله کوچک محبوبم و کوچکترم، امروز شما اجازه یافتید شاهد اولین معجزه پسرم عیسی مسیح باشید، معجزه در ازدواج کانا. فرزند کشیش من این سخنان را در خطبهاش تفسیر کرد که چقدر این نخستین معجه قیمتی بود. شش جغد آب به شراب تبدیل شد. پسرم عیسی مسیح چنین فراوانی بر میهمانهای این عقده ریخت. این آب که به شراب تبدیل شدهاست، بسیاری از نعمتهایی را نشان داد که روی این مردم آمد: معجزات نعمت.
این برای شما چه معنایی دارد امروز، بچههای پدرم محبوب؟ پسرم عیسی مسیح چنین جریانهای نعمتی بر شما ریختهاست در هر قداس مقدس. او دوباره این شراب را به خون مقدس خود و نان را به بدن مقدس خودش تبدیل میکند. آیا این بزرگترین معجه نیست که او آنرا برای فرزندان کشیشانی انجام میدهد که راهش را دنبال کردهاند و در جانشینگیاش هستند؟ آیا او همین کار را بر روی کشیشهایی که امروز توهینها مرتکب شدهاند، میتواند بکند؟ نه، بچههای عزیزم! ممکن نیست.
اول این کلمات تقدیس تغییر یافتهاست، محبوبانم. آیا قداس مقدس پسرم عیسی مسیح هنوز در حقیقت باشد؟ نه! یک گروه غذا نامعتبر است. دیگر خون و بدن پسرم عیسی مسیح که در این همبستگی غذایی تبدیل میشود نیست. آن را نمی�بردهد، محبوبانم! با این کلمات تغییر یافته ممکن نیست. چرا، ایمانداران محبوبم، هنوز این کارو فهمیدن نکردی؟
کشیشهای عزیزم، چرا بیدار نمیشوید؟ آیا متوجه نشدهاید که پسرم عیسی مسیح باید از تابوتهایی بیرون بیاید که او را به آنجا منتقل کردم. آیا برای او سخت نبود تا از آن تابوتها خارج شود؟ آیا وی میخواست کشیشان یک قداس مقدس با تمام احترام برگزار کنند؟ و هنوز امروز مطابق این پیامهای من بسیاری که در سراسر جهان فرستادهام، نمی�بردهدند.
فریادارم تنها حقیقتها را میگوید. شما قادر به تغییر این کلمات نیستید، پسران پرستاران عزیز من. آنها واقعی هستند. من پدر آسمانی هستم که این کلمات را برای شما سخن میگویم، و هنوز هم جشن قربانی مقدس پسرم یسوع مسیح را با احترام برگزار نمی�یند. از چه چیزی ترسید؟ پیش مردم، مراقبان من. در حضور مردم، این غذا مشترک را جشن میگیرید - به سمت آنها برگشتهاید. آیا پروتستان نیست؟ آیا این یک جشن قربانی مقدس در تمام حقیقتها است که پسرم یسوع مسیح این جشن قربانی را تأسیس کرد؟ آیا وی این فرزندان پرستاران را برای اطاعت از او در همه آنچه پسرم به آنان آموخت، منصوب نکرده بود؟ آنها ایمان ندارند، عبادت نمی�یند و پسرم را تسبیح نمیتوانند. آنها حقیقت را اعلام نمیکنند. حقیقتی که آنها بیان میکنند یک عقیدهٔ غلط است، زیرا در گمراهی دچار کذب هستند.
پرستاران عزیز من، چرا خودتان را به این طوفان بیحقیقت کشاندهاید؟ چرا حداقل بیدار نمی�یند؟ آیا ندانستهاید که این پرستاران حقیقت را بیان نخواهند کرد و شما را گمراه میکنند? هنوز هم مراقبان اصلی من در حقیقت دچار کذب هستند؟ ممکن است! نه! آیا امکان دارد پدر آسمانی عالیمن در حقیقت دچار کذب باشد؟ نه! او چه چیزی اعلام کردهاست، چگونه زندگی میکند و جشن گرفتهاست؟ غذا مشترک و هیچ چیز دیگر.
چقدر پسرم از این که مراقب برتر هنوز در حقیقت نیست ناراحت است. آیا پسرم یسوع مسیح قادر به تشخیص این کلیسا به عنوان کلیسای خودست که خودش آن را تأسیس کرد؟ نه! آیا او باید دوباره این کلیسا را بنیان گذارد و باید دوباره راه رنج برود، همانطور که دختر کوچک من آن میرود؟ آیا این پریشتگی باید در دختر کوچکی من آنا مجدداً تشکیل شود؟ او آماده است همه آنچه خواستم انجام دهد، نه آنچه خودش خواهد. وی ارادهٔ خویش را به من منتقل کردهاست. و او این قربانیهای بزرگ را برای من پدر آسمانی در سهگانه میآورد. و با آن زندگی میکند. او فقط کلمات من را نمی�یند، بله، آنها را زنده میکشد و گروهش نیز همراه وی چنین است.
آیا پسر کشیشم این قربانی مقدس را هر روز در یک مذبح قربان نمی�باند؟ آیا او خودش را روزانه به این جام قربانی وارد و قربانی نمیتواند؟ بله! او پسر کشیش محبوب من است که از وی راضی هستم. و اکنون این میسای قدسی قربانی به سراسر جهان پخش شدهاست. این آرزوی من است، نه آرزو و اراده شما. من تو را در کل هدایت کردم. همه چیزهایی که با حقیقت کامل مطابقت دارد نشان دادم. هیچ چیزی نمیتوانید تغییر دهید. همه چیز بر اساس خواسته و برنامه من پیش میرود. او را انجام دادهاید. از این قربانیهای بزرگی که کردهاید تشکر میکنم.
من توها را دوست دارم، فرزندان محبوبم، شما که هر چیزی را قربانی میدهید، شما که امروز هم همه چیز را تقدیم میکنید. چرا این کار بزرگ را به خاطر صلیب علفی شروع کردید؟ آیا لازم بود؟ بله! چون من خودم این مردان را برای توها فراهم کردهام. من آنها را هدایت کردم - به سوی توها. و اکنون ۳۰ نفر هستند. آیا میتوانستید در چنین زمان کوتاهی این کار را انجام دهید؟ نه! شما نمی�باندید این معجزه را انجام داد، چون یک معجزه واقعی است. همه این افراد آماده ترک برادرستان پطروس هستند. چرا، فرزندان محبوبم؟ زیرا این برادرستان پتروس من، پدر آسمانی، در حقیقت و صلیبی که دوست دارم، حمله میکند، آنکه آرزوی من برایش هست. و بالاتر از همه، تا پسر کشیش محبوبی بتواند به زودی قربانیان مقدس را با احترام بسیار بزرگ جشن بگیرد - آنجا.
چرا، برادرستان محبوبم، کلمات من را گوش نمی�باندی؟ چرا من و پسر کشیش محبوبم و فرستادهام که به توها سخن گفت، را نادیده میگیرید؟ غذا قربانی شما معتبر باقی ماندهاست! بله، منتظر بودم تا سرانجام از ماستیک پذیرایی کنید و آن را اعلام کنید. نمی�باندید. همه پیامها را نادیده میگیرید. حتی خیرخواهی انجام نمیتوانید داد. در بیحقیقت هستید، و من شما و برادرستان خودتان را با قدرت مطلقم نابود خواهم کرد. از این قدم برداشتن راضی نیستم، از این راه رفتن خوشم نمی�باند. اما توها مجبور میکنیدم که چنین کنم. برادرستان محبوب، بیدار شوید، در غیر این صورت برای شما دیر خواهد شد! من توها را بیپایان دوست دارم!
و اکنون برکت خودتان را به توها میدهم، گله و چرای کوچک محبوبم، مؤمنان محبوبم و فرزندان پدر در سهگانه با مادر عزیز من، همه فرشتگان و قدیسان، در نام پدر و پسر و روحالقدس. آمین. عشق زندگی کنید، چون عشق بزرگترین است! آمین.