به نام پدر و پسر و روحالقدس آمین. عیسی مسیح با نور خورشید، سفید روشن و زرد ظاهر شد، مانند عیسی رحمانه. اما عیسی همچنین از تصویر مراقب خوب با گوسفند دچار شده بیرون آمد و فرزند روحانی خود را مبارک کرد.
مریم مقدس به عنوان روزا میستیکا و مریم مدیوجورجه ظاهر شد. فرشتگان در مذبح آواز خواندند و پرستیده شدند، با بالهای سفید و طلایی، لباسهایی که نیمهطلایی بودند. همه امروز تاجهای سفید با گلها طلایی روی سر داشتند. پدر مقدس همراه روحالقدس ظاهر شدهاست. عیسی خون قیمتی خود را از جام نه تنها بر ما بلکه نیز بر مکانش در دودرشتاد جاری کرد.
در این لحظه، عیسی به من میگوید: خم شوید و برای شهری که متعلق به من است، کفاره کنید.
عیسی الان میگوید: توها، گروه منتخب کوچکم و مبارکتان، تا آخرین قطره خونم که برای شما ریخته خواهد شد، وفادار بمانید به من، زیرا شما فرزندانی محبوب و انتخابشدهاید. هر یک از شماست ابزارهای من، خاصاً در این زمان آخر.
در وفاداری کمنظر نکنید. آنها میخواهند بسیاری چیزها را برای شما بکنانند. دروغ، بیحقیقتی پخش خواهد شد، نه تنها دربارهی شماست، فرزندانم، بلکه دربارهٔ من، خداوند و نجاتدهنده عالی. اینجا، در این مراسم قربانی مقدس، خونم را ریختهام به عنوان کفاره برای شهر، این پناهگاه، ایچسفلدِ منتخبشدهای که برای مراسم قربانی مقدس مقدسی انتخاب کرده بودم. امروز با بزرگترین احترام دوباره توسط فرزند روحانی محبوب من برگزار شد. میخواهم از او تشکر کنم. توها، وفادارانم که در اینجا حضور داشتید و این وعدهی قربانی را همراه من جشن گرفتید، به هر یک از شماست شکر خداوندی خودم را اهدا میکنم. مادر محبوبم نیز میخواهد از شما تشکر کند، زیرا امروز با شیوهای بسیار خاصتان راحت شدهاست. او بیحسیده درد میکشد، چون نزدیکاً به قلب الهیم متصل است که خون من از آن جاری میشود. این نه تنها در ایچسفلد جریان دارد، بلکه نیز بر دیوسهی هیلدزهایم گسترش یافتهاست.
کفاره کنید، فرزندانم! آنچه در اینجا رخ داده است غیرقابل بیان است. بیحسیده پسرانی روحانی من به من در این مکان درد بسیار وارد کردهاند که تقریباً کفارهٔ آن ممکن نیست. دروغ را نمیتوان فراتر برد، اما دروغ از شیطان است. کسی که برای من نیست علیه من است.
قواهای شیطان این شهر و کشیشهایم را تصرف کردهاست. چقدر باید رنج بکشم، زیرا آنها برگزیدهام هستند. آنها را انتخاب کردم، فراخواندم و وعده وفاداری در عهد تعهدشان دادند. آیا همهی اینها را فراموش کردهاید، کشیشان محبوب من؟ بارها دوباره به شما احساس تملق میدهم تا سرانجام تبدیل شوید و در جانشینیام برای من قربانی مقدس مسیحیت را تقدیم کنید. تمام چیزها را رد کردید، همهی آنها. آیا این نعمت که باید بر شما بیاید را نمی�یدهاید؟
نمایندهام در زمین با این موتو پروپریو میخواست گفت: دوباره مسیحیت مقدس قربانی من را جشن بگیرید. از این مسیحیت عامه دست بردارید، زیرا ارزشم نیست. پسران کشیشهایم به همراه من در مذبح قربانیم بیایید و با مردمم متحد نشوید. چقدر باید بیشتر رنج بردارم از این مسیحیت عامه و از این مذابها؟ آنرا چنین نامیدند. آنها مذابهای من نیستند، بلکه میزهای آردی هستند که در آنجا همنوایی غذا را با مردم دارند.
چراکه چوپانانم حقیقتم را نمی�یدهاند؟ چرا فرمانروای عالیم را اطاعت نکردند؟ چرا؟ چقدر به شما فراخواندم، پسران کشیشهای محبوب من. چقدر باید در شما رنج بکشم. همهی چیزها باید تعویض شوند و یک روز پیش از نشست داورم قرار خواهید گرفت و مجبور هستید که آنچه را که در زمین انجام دادهاید برایم اعتراف کنید، چگونه مسیحیت مقدس قربانیم را بهدرجهٔ بیشترین بیدریغی جشن گرفتهاید. آیا باور ندارید، محبوبان من، که باید برای من خدمت کنید؟ آنکه من، پروردگار و نجاتدهندهی شما هستم، بارها دوباره این اعتراض فرستادهام از طریق پیامبرم، نه بهعنوان عذاب بلکه تا بتوانید توبه کنید؟ بله، شیرین است رازم. اسرارم بسیار بزرگ است. همهی چیز را در خود دارد. بدون عرفانی کلیسای من گمشدهاست. خواهان هستم که این عرفان در مسیحیت مقدس قربانیام حاضر باشد.
چه معنایی دارد این راز بزرگ؟ من، عیسی مسیح، از طریق پسران کشیشهایم خود را بر مذابهای قربانیم در سراسر جهان تقدیم میکنم. تنها در مذابهای قربانیام رخ میدهد. دیگر هیچگونهای نیست.
بیشوپهایم، پسران کشیشام، چرا همچنان در گمراهی هستید؟ برگردید! عدالتم از شما خواهد رسید، اما هنوز با رحمت، رحمت من همراه است. همهی شماست را میبینم که بر لبهٔ حفرهای ایستادهاید. چه تلخ برای نجاتدهندهتان اینست که اجازه دهیم گمشده شوید. میخواهم شما را نجات دهم و نمی喫 از دست دادن شما خواهم داشت. به عیدم مقدس قربانیگاهم بیایید. شماست کسانی که دعوت شدهاید. من را دنبال کنید نه این قدرتهای شیطانی که بر شما آمدهاند و در درونتان آشوب ایجاد میکنند. مسیحِ خودتان، عیسی، را دنبال کنید که با او وفاداری خویشتن را به هنگام تقدیسشما وعده دادهاید. برگردید! برگردید! آرزو من برای شماست بسیار بزرگ است. بارها و بارها منتظر توبهتان هستم. چه دردیست برای همهی آسمانها که شما مرا دنبال نمی喫 کنید.
مدریم مادرش بر پسرانش کشیش، نه تنها اشک میریزد بلکه خون نیز ریختهاست. آیا این را اندازهگیری میکنید؟ آیا مادرتان را در حال گریستن میبینید؟ شفا دهید، حداقل برای محبوبترین مادرم. او منتظر شماست. آرزوش آن است که شما را بگیره و تنها خواستهاش اینست تا شما را به من، به سهگانهای، به عیسی مسیحِ محبوبتان بازگرداند. هیچ چیز دیگری از شما نمی喫 میخواهد مگر اینکه شما را برگردانده باشد. چه قلبی گرم مادرانه با عشقم پیوند خوردهاست. به این دل مادرانه توجه کنید. او مادری کلیسا و همچنین مادر کشیشها و نیز ملکهی کشیشهاست.
او برتری خواهد یافت، فرزندانِ محبوبم، او برتری خواهد داشت و شما محافظت شدهاید. در این زمان بیمناک نباشید. تعقیب میشوید، مسخره میگردید، اما آنگاه من به ویژه نزدیکتان هستم. هیچ چیز با شماست نخواهد شد. آسیب نمی喫دهاید زیرا مادر مراقبتکننده درون شما است. بارها و بارها او مانند ستارهی چشمِ گرانبهایش از شماست محافظت میکند.
امروز من چیزی بسیار ویژهایی برای شماست کردم، هدیهای که تا پایان، تا آمدنم را در دست داشته باشید. شما را با جواهر تاجم برکت دهیم. هر یک از شماست امروز به این گنجینهی باهوشه برکت داده میشوید زیرا محبوبِ من هستید. همهتان برایم جواهرات و خزائن هستند. شما را با مادرِ محبوب، تمام فرشتگان و قدیسان، با سنت پدرو پیو در سهگانهای، پدر، پسر و روحالقدس برکت دهیم. آمین. وفادار بمانید، فرزندانِ محبوبم، تا آمدن که شماست را به بازویتان میگیرم. قربانیهایی که لازم است انجام بدهید و از دعاهای توبهی خود دست نکنید. زنده باد عشق، زیرا عشق خدا بزرگترین است. آمین.